ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دو معلول
دو معلول.... با خيال دوستم داري به چاه افتاده ام در توهم در فرو رفتن به راه افتاده ام اولش بازي و شطرنجي كه آخر جنگ شد تو سپيد افتاده اي و من سياه افتاده ام باد در راهست راحت مي شوي از شر من لكهء ابري سياهم روي ماه افتاده ام از خودم از تو به آهنها پناهنده شدم حال من بد نيست از چاله به چاه افتاده ام چيست تكليف كساني كه نه خوبند و نه بد از ثواب آزرده هستم از گناه افتاده ام در اتاقي كه در و ديوار آن دستان تو ست مثل يك پروانه در تور تو آه افتاده ام آفتاب از پشت دستان تو مي تابد به شهر در حصار سايه هاي راه راه افتاده ام پل شدم تو رد شدي ...پل مي شوی تا رد شوم آنقدر لقي كه با يك اشتباه افتاده ام عكسهاي سايتها فردا همه خواهند گفت بي گناهي تو – خودم از پرتگاه افتاده ام قرصهايم را كه خوردم داستان برعكس شد در خيالم باز دنبالت براه افتاده ام با خيال دوستت دارم به چاه افتاده اي در توهم در فرو رفتن به راه افتاده اي اولش بازي شطرنجي كه آخر جنگ شد من سپيد افتاده ام – و - تو سياه افتاده اي . . . بي گناهم من – خودت از پرتگاه افتاده اي . . . قرصهايم را كه خوردي داستان برعكس شد در خيالت باز دنبالم به راه افتاده اي ********* ما دو معلوليم بي علت به روي ويلچر گاه برمي خاستيم - از درد گاه افتاده ايم
کلمات کلیدی این مطلب :  دو معلول - با خيال دوستت دارم ،


   تاریخ ارسال  :   1392/7/30 در ساعت : 10:27:10   |  تعداد مشاهده این شعر :  788


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس محمدی
1392/7/30 در ساعت : 17:38:13
سلام پس چرا مثل متن نوشتی شعر رو برادر؟!
غلامرضا سلیمانی
1392/8/1 در ساعت : 6:30:58
مرسي که يادآوري کردي . من با گوشي شعر توي صفحه قرار دادم ....گمان کنم اين سايت براي آندرويد خوب بهينه سازي نشده.....بايد برم از خونه با پي سي شعر رو ظاهرش رو تغيير بدم....
اکرم بهرامچی
1392/7/30 در ساعت : 23:40:33
سلام آقاي سليماني گرامي
بسيار خوشحالم بازم از اشعار خوب شما ميخونم /باراني ترين باشيد در كوير تشنه ي واژه ها
غلامرضا سلیمانی
1392/8/1 در ساعت : 6:32:5
سپاس خانم بهرامچي ....
بازدید امروز : 31,045 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,195,356
logo-samandehi