ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مجلات ادبي به مثابه هايپرماركت!



نشر،موضوع پخش است و پخش، مديريت نشر! نشر به دنبال تسري چيزي است در ميان جمع .جايي كه "چيز"ي نيست و آنجا نياز به آن "چيز" را دارد؛ نشر وارد ميدان مي شود تا "چيز" را به محل فقدان "چيز" برساند.نشر، حلقه ي واصله ي ملهم از انتقال "بود" به سمت "نبود" است.رسالت جريان نشر به مثابه جريان باد از سمت پر فشار و متراكم به سمتي سوق پيدا مي كند كه خلاء يا فشار كمي حاكم باشد.پس مونتاژ نظريه ي نشر را با يك نهاد - تز "داشتن" به سمت "نداشتن" به برنهاد-آنتي تز مقابله در برابر اين جريان و نهايتن به همنهاد-سنتز "رابط"/امكانات نشر ختم مي كنم.
نشر به مثابه انتقال،وسيله براي رسيدن به هدف است نه اينكه خود هدف شود! .سوء تفاهم درست همينجا شكل مي گيرد.نشري كه خود هدف است ؛پيش قراول اهداف افراد ي در راستاي شكل گرفتن اش مي شود! پس نشر/هدف بر وفاق اهداف ناشر مي نشيند و رسالت اصلي را با ميل و خواست ش اينهماني مي كند. اين بازتعريف از نشر به منزله جابه جايي مفهوم از غايت به ميل استفهام است.
مجلات محمل انتشار هستند و انتقال مفاهيم و معالم را بر عهده مي گيرند.پس مجله في نفسه مشمول اهميت نمي شود بلكه در آنچه كه موضوعيت انتقال اش را دارد قابل بررسي است.مجلات قوالب درج و انتقال اند و از اين روست كه محمول ،خود در مقام وسيله، ارجمند نيست بلكه با ارجاع به حامل است كه مورد توجه قرار مي گيرد.مجله طفيلي محتوايش است و بي محتوا قابليت نخواهد داشت.
وارونگي معنايي در حوزه ي نشر هم منتشر شده است.اينكه دلايل و مدلولات مدام مواضع هم را در اين وارونگي تصاحب مي كنند.بياييد براي معلوم شدن مبحث مثالي بياوريم:مجلات قارچ گونه ي ادبي در فضاي نت - بعد از مشابهت آب و هوايي(مثلن بعد از باران) - با نيت مطرح شدن كاذب شكل مي گيرند.تظاهرات علت ايجادي شان؛كمك به نشر با زمينه ي واسطه گري و سودا گري در بازار توليد و مصرف است .آثار، توليد مي شوند و در آشفته بازار بي رقيب پا به عرصه ي مصارف جمعي مي گذارند.
فضاي نت/مجازي امكان دستفروشي و دكه زدن براي عرضه ي هر توليدي فراهم كرده است.افراد در كنار خيابان مصرف؛ توليدات خودشان را به عرضه ي عموم مي گذارند كه اين مي تواند فروش هر بنجلي باشد.جامعه مصرف گرا بازار مصرف اش را پيش از توليد ؛توليد كرده است.هر كسي مي تواند پا به عرصه ي توليد بگذارد .-نه!مهم توليد نيست ؛مهم شيوه ي عرضه است كه محدوديتي نمي شناسد.پس لزومي ندارد اهرم توليد را براي باز ايستادن از توليد،بكشيد.بگذاريد كما في سابق توليد شود و توليدات را به ويترين هاي فروش بكشانيد .گيرم كه قدرت مسحور كنند گي و اغوا گري نداريد و گيرم كه توليدتان به درد لاي جرز هم نمي خورد ...اصلن مهم اين نيست؛مهم اين است كه شما دكه ي داد و ستد زده ايد يا روي چرخ دستي مي چينيد و دوره مي گرديد و عرضه مي كنيد.شما بحران توليد را -به نظر خودتان- گذرانده ايد يا اصلن معتقد به بحران توليد نيستيد.نت/مجازي هم كه بحران عرضه را برايتان مرتفع كرده است.كلمات از كاغذهايتان به روي صفحات نت/مجازي مي پاشند و اين مي شود ويترين عرضه ي محصولات شما يا ديگري ...
با مداقه در اين وضعيت؛مي توان معتقد شد كه دغدغه ي نشر برچيده شده است.سوال: پس چرا مجلات براي انتشار ؛توليد مي شوند؟ علت وجودي مجلات با ارجاع به بند اول مطلب كه انتقال را بر عهده مي گيرد هرچند كه انتقال با اشكال مختلف متصور است؛چيست؟ علت،همان هدف است! مطبوعه خود،هدف ايجابي اش است!وقتي هدف؛توليد چيزي است پس به دنبال اينهماني با خودش است و خودش را در مقايسه با شيوه ي توليد مي بيند ؛تنها با قالب است كه خود را مي سنجد و قرار گرفتن در چهارچوب ،توجيه كننده ي/ گر علت وجودي اش مي شود.
مجله شبيه خيل مجلاتي است كه منتشر مي شود شاهد مثال اش هم مشابهت اش مي شود.تا تشابه رعايت شود عنصر اصلي و جوهره ي قراردادي در شكل و شمايل -مجله بودن- رعايت شده اند پس مي تواند در اين مجموعه قرار بگيرد.هدف قرار گرفتن در مجموعه است .تفاوت در گفتمان نيست در چيدمان است!گفتمان غالب همان گفتمان رايج است فقط شكل عرضه با رعايت قوانين تغيير ،تغيير مي كنند.اين مي شود تفاوت كاذب.از اين رو تمام دلخوشي ، تفاوت در "دل - خوش – كنك" هاست نه ايجاد رخداد!اينجاست كه بزرگترين رخداد مجلات ادبي قارچ گونه ،توليد بر اساس داشته ها و قرار گرفتن بي تخطي در مسير نويزها و مونوتن ها است.
يك فروشگاه هايپر ماركت را در نظر بگيريد.قبل از شروع به فعاليت،مدتي را به تبليغ-ات نقطه ي آغازين مي گذارد.مثل:"در تاريخ فلان ؛هايپر ماركت فلان در اين مكان افتتاح خواهد شد".اين نمونه اي از اعلان است.اعلاني براي بر انگيختن كنش منفعل انتظار! انتظار براي فتح.انتظار براي گشايش.ما منتظر يك رخداد مي مانيم.رخدادي كه ضرب الاجلي برايش مقرر شده.ولي نوع رخداد در جمله لو مي رود."افتتاح هايپر ماركت".اين جمله كافي است تا ما رخداد را از تخيل به تصور بكشانيم.همه چيز معلوم است.گفتمان/رخداد همان گشايش هايپر ماركت است.تنها چيزي كه باقي مانده كه ممكن است تخيل ما را به بازي بگيرد .شيوه ي چيدمان فروشگاه مذكور است.اينكه "لبنيات" كدام قسمت فروشگاه خواهد بود ،با چه مقدار مساحتي يا "حبوبات" و "مواد شوينده" و الخ.هر قسمت -براي عرضه ي محصولات- هم براي خودش مسئولين و فروشندگاني خواهد داشت. پيش فرض هاي ما بعد از گشايش هايپر ماركت به منصه ظهور در مي آيند.بله،اشتباهي در پيشگويي صورت نگرفته .همه چيز هماني است كه انتظار مي رفته است.پس منطق اين هماني كماكان صادق است.بزرگترين اتفاق لحظه ي گشايش است و پس از گشايش؛ديگر وارد مجموعه ي فروشگاههاي از نوع خودش شده است.با همان محصولات و نمايش همان توليدات.پس ضرب الاجل، ما را اغوا نكرده فقط قصد جلب نظر ما را داشته است.كه از اين به بعد تا مي توانيم در خاطرمان حك اش كنيم و تا مي توانيم از آنجا خريد كنيم .مثلن روغن نباتي با مارك لادن را از سوپر ماركت فلان نخريم و از هايپر ماركت بيسار بخريم يا حد اقل اگر گاهي از آنجا مي خريم ،مواقعي هم از اينجا بخريم تا توازن در عرضه و خريد فراهم شود.تا علت وجودي مراكز عرضه توجيه منطقي بيابد.تا گشايش هايپر ماركت چيز بيخودي به نظر نيايد ...تا انتشار مجلات يك شكل با مطالب يك شكل،عبث به نظر نرسد يا اقل كم مدعي فضاي ابزورد شود..
منطق مجلات قارچ گونه ،منطق "از آنجا نخريد از ما بخريد چون يكجا داريم" است.هرچند كه تفاوتي در محصولات نداريم .افتخار ما تفاوت نيست ؛يكجا عرضه كردن است .و اين شعار و منطق هايپر ماركتها و مجلات قارچ گونه ي بنجل -هر چند وقت يكبار سر از جايي در آورده- است...

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/7/29 در ساعت : 9:55:8   |  تعداد مشاهده این شعر :  662


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی سعادتخانی
1392/7/29 در ساعت : 20:57:11
سلام جناب ضیایی گرامی، حضور با برکت شما ،خلاء کارهای تحقیقی ارزشمند در این سایت وزین را آبرومندانه پر کرده است،حضورتان مستدام و مهرتان پاینده باد
آیدین ضیایی
1392/7/30 در ساعت : 7:32:48
سلام جناب سعادتخاني عزيز
همشهري دوست داشتني
بي نهايت ممنون بابت ابراز لطف و محبتتان
لطفتان مزيد و
شاد بزيد...
علی گیاهی
1392/7/29 در ساعت : 9:56:45

بازهم درود....
آیدین ضیایی
1392/7/29 در ساعت : 10:9:30
سپاس جناب گياهي عزيز...
شبنم فرضی زاده
1392/7/30 در ساعت : 9:20:23
درود
قلمت مانا

.وتداومی که به قوت خود .....
آیدین ضیایی
1392/7/30 در ساعت : 9:26:8
سپاس بانو...
ممنون از لطف مدامتان...
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 7 ماه و 2 روز و 8 ساعت و 07 دقیقه و 51 ثانیه است همراه شماییم 460109271.894 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 9,748 | بازدید دیروز : 7,315 | بازدید کل : 124,231,791
logo-samandehi