ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



درخت غمزده


مثل درخت غمزده پائیز می خورم



ازدست باغبان تبر تیز می خورم



 



دنبال بوسه ای که به فنجان خود زدی



هی موریانه می شوم و میز می خورم



 



یخ بسته اعتماد کف پای خسته ام



با پای خود اگر بدوم لیز می خورم



 



قلب مرا بدون نگهبان گذاشتی



حالا به درد حمله ی چنگیز می خورم



 



تنهایی ام چه بی نفست شوکرانی است



این جام را به یاد تو لبریز می خورم


کلمات کلیدی این مطلب :  درخت ، غمزده ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/4/29 در ساعت : 9:46:46   |  تعداد مشاهده این شعر :  1176


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید علی‌رضا شجاع
1390/4/29 در ساعت : 12:17:5
خیلی به دلم نشست آقای صافی
موفق باشید
-------------------------------
دلتان آرام و روشن سپاس از شم
حمیدرضا اقبالدوست
1390/4/29 در ساعت : 10:59:41
شعر زیبایی خواندم جناب صافی که با نقد دوستان استفاده معنوی و علمی لازم را هم ضمیمه کردیم /پاینده و شاد و سربلند باشید
--------------------------------------------------------
سلم بر شما پیروز باشید
سیاوش پورافشار
1390/4/29 در ساعت : 22:1:10
سلام بزرگوار
غزل صمیمی و زیبایی سرودید
موفق باشید تا همیشه
بهشاد امامی
1390/4/29 در ساعت : 19:14:41
سلام جناب آقای صافی گرانقدر
برخی از دفترهای شعر را که ورق می زدم ، پیشنهادها و دیدگاه های دلسوزانهء حضرتعالی به چشم می آمد.
حضور شما در این سایت باعث افتخار است.
این شعر زیبایی های خاص خودش را داشت.تشکر می کنم اما "تیز می خورم" کمی نامأنوس بود. (حداقل برای من) هرچند "تیزی خوردن" را زیاد شنیده ام.
محمد وثوقی
1390/4/29 در ساعت : 18:18:1
سلام آقای صافی گرامی

نظرم را راجع به این شعر در حیاط خلوت عرض کردم و شما هم لطف کردید و نخوانده انگاشتید! آقای صافی مصفای عزیز با این روحیه‌ی ظریف چرا فراخوان...؟
بگذریم. شما می‌دانید سراینده‌ی شعری که مطلعش این بیت است؛ کیست؟ :
گلشن صافیان را صفا رفت / تا که از جمعشان مصطفی رفت.
----------------------------
سلام بر شما از این سو تفاهم معذرت میخواهم
منا پارسایی
1390/5/2 در ساعت : 23:41:53
سلام
بسیار عالی بود و متفاوت
جالب بود......
پایدار باشید و پاینده استاد
اکرم بهرامچی
1390/4/29 در ساعت : 12:45:16
سلام آقای صافی
ممنونم از حضورتون در اشعارم و ممنون از راهنمایی های شما
اگه به توضیحات من در دو غزل همین صفحه مراجعه کرده باشید به دنباله ی گفته ها یم اشاره میکنم به بیت

دنبال بوسه ای که به فنجان خود زدی

هی موریانه می شوم و میز می خورم

که به علت بازی با کلمات محور افقی تصویر کاملا از بین رفته و گسلی در غزل ایجاد شده ودر کل انگار شاعر در خود و گفته هایش و حسش سرگردان مانده و حرف اصلی و لپ کلام را نمیداند چگونه بگوید ابیات با وجود زیبایی و درخشش تنه ی اصلی را ندارند و شاعر حرف بزرگتری در اندیشه داشته که بیان نکرده و یا نخواسته بیان کند و یا بدلیل پا بند بودن به قافیه ها دست و پایش بسته بوده ............... این شعر با وجودی که من خودم اینگونه اشعار را بسیار دوست دارم ماندگار نخواهد بود و در ذهن نخواهد ماند
توجه کنید به اشعار صمیمی و جوششی و معنوی که قرن ها پا برجا خواهد بود و از لوح ضمیر ادبیات ما پاک نخواهد شد
مثل:
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
و یا
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است و......................................
-------------------------------------------------------------------
سلام بر شما از اظهار نظرتان بسیار سپاسگزارم




بهشاد امامی
1390/4/29 در ساعت : 22:52:50
(خصوصی)
سلام دوست صاحب نظرم.
خواهشمندم که در صورت امکان وتمایل ، نظرهای مرا تایید نکنید.
اگرچه قاعدتا نباید دست خودم را رو کنم اما یکی از نیات من این است که با انتقاد از شعر شما، حضرتعالی را تحریص کنم که کمی لجتان را دربیاورم تا بلکه شما به تلافی آن ، دفتر شعر مرا مورد لطف انتقادهای دلسوزانه تان قرار دهید. از شما تشکر می کنم.
بازدید امروز : 27,702 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,248,909
logo-samandehi