ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



در تمام فصول

حیف 

دلم نمی آید

جهانم را بی تو شروع کنم

وگرنه روی سرم چتری می کشیدم پرباران

و خورشید کوچکی در جیبم که

هرجایی طلوع کند زمان تبخیر شود .

که من در ناکجایی دستانت گم شوم

مانند کوه یخی که از قطب شمال زمین کم شود 

و به اقیانوسی مي پیوندد که قایقت روی آبهایش جریان دارد...

من جریان تو را برای دره ها هم گفته ام

که پیله کرده اند به بن بست کوه، رسیدن

و صخره ها را تا مسیر چشمه ای کندن

و معدن شدن در تاریکخانه های زغال سنگی متروک

و سیاه شدن با زغال خیال قدمهای تو از جنجال میلیونها سال شمسی؛ قبل عاشق شدن

حالا در دفترخانه ی تقوا

 وکالت چشمهایم را داده ام به چشمهای تو

و سند ششدانگ حواسم را به قاطعیت اندامت

چتر پربارانم را بر سقف کویر خیالت بسته ام

و پابرهنه تمام سنگلاخهای به سمت تو را گز کرده ام

شعرهایم گم شده اند در رخداد انتظار بازگشت تو به مدار سالهای نو 

و تقویمهایم را هنوز با هجای نام تو صحافی میکنم

 

که عاشق شدن کنار تو را 

در تمام فصول دوست دارم

 

 

می دانی؟ 

هنوز هم هر شب مقیم ناف جهنمم بی تو

اما  عذاب خدا هم از سر رحم ،

دست از سر معصیتم برداشته؛

 

که"بی تویی " خودش به اندازه ی کافی دردآور است.

 

 

راشین گوهرشاهی
مهرماه 92
.

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/7/21 در ساعت : 9:31:9   |  تعداد مشاهده این شعر :  505


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی گیاهی
1392/7/22 در ساعت : 9:39:15



درود خانم گوهر شاهی شما همیشه دلنشین شعر میسرایید /دست مریزاد
















سپاس بيكران از نظر
در پناه خدا
عبدالله عمیدی
1392/7/23 در ساعت : 11:7:40
سلام

عنقريب که بشکند پلي که از آن مي گذشتم براي ديدنت

و من مانده ام از کجاي باغ سراغ چشمه بگيرم

اين است نشاني تو؟

...هر روز راهم گم مي کنم

پس کمي آسان تر بنويس تا...

خيلي لذت بردم

همواره با توفيق رفيق و همراه باشيد












سپاس بیکران
در پناه خدا باشید انشالله
دکتر آرزو صفایی
1392/7/21 در ساعت : 10:56:44
درود بانو
نویسا بمانی نیک مهر












ممنون بانوي مهربان
لطفتان مستدام
بازدید امروز : 41,736 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 124,000,336
logo-samandehi