ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تبر برداشتی اما دواندم ریشه در جانت

تبر برداشتی اما دواندم ریشه در جانت
بزن فوراً! خلاصم کن! امان از زخم چشمانت

چنان می لرزی از تصمیمِ شومِ ریشه کن کردن
خرابی سخت آباد است در وجدان ویرانت

تبر بگذار ای خوش خطّ و خال ای گرگ خودخواهم
برای تکّه تکّه کردنم کافیست دندانت

همین امروز گورت را برو گم کن، چه میخواهی؟!
حواست جمع باشد نیستم از گوسفندانت

هوا بد گرگ و میش است و تگرگی پای میکوبد
چرا ترسیده ای؟! می ایستم در زخم- بارنت

تمامم کن! خیالی نیست! میدانم که بعد از من
به تنهایی تمام عمر آجر میشود نانت!


مرضیه عاطفی/ سمنان


موضوعات :  اجتماعی ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1392/7/17 در ساعت : 12:4:44   |  تعداد مشاهده این شعر :  879

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

شبنم فرضی زاده
1392/7/17 در ساعت : 14:5:2
همین امروز گورت را برو گم کن، چه میخواهی؟!
حواست جمع باشد نیستم ....
درودت
مرضیه عاطفی
1392/7/17 در ساعت : 22:32:9
ممنونم از حضورت شبنم عزیز
مجتبی نادری طاهری
1392/7/18 در ساعت : 2:19:18
هوا بد گرگ و میش است و تگرگی پای میکوبد
چرا ترسیده ای؟! می ایستم در زخم- بارنت
..........
جالب بود خواهرم بالاخص تغییر زبانتان در این شعر!!!

حواست جمع باشد نیستم از گوسفندانت

لذت بردم
شاد و شاعر بمانید
یا علی
مرضیه عاطفی
1392/7/18 در ساعت : 21:51:53
سپاس جناب نادری
متشکرم از حسن نظرتان
علی(ع) یاران
رضا فانی
1392/7/18 در ساعت : 6:51:32
سلام و عرض ارادت.
سرکار خانم عاطفی ؛ با اینکه شعر بیشتر بار عاطفی و احساسی داشت ولی به خاطر استفاده درست از اصطلاحات و استعاره ها ، شعر بسیار لطیف و ظریفی شده و نمره عالی میگیره.
وقتی شعر رو کامل خوندم و فضای شعر رو مجسّم کردم این بیت به نظرم اومد ؛

چرا میلرزی از تصمیم شوم ریشه کن کردن؟
کسی دیگر نمانده در، خراب آباد وجدانت!

اگر جسارتی کردم ، شما به بزرگواری خودتون ببخشید. و من الله توفیق

مرضیه عاطفی
1392/7/18 در ساعت : 21:53:44
سلام جناب فانی
ممنونم از اظهار نظر و بداهه تان
خدا یارتان
علی اصغر اقتداری
1392/7/19 در ساعت : 0:15:48
سلام
چه خشمی ریشه کرده در وجود خسته ات شاعر !
که می توپی چنین بر آن که می آیدبه میدانت ؟
اگر تلخ است این ابیات ا ز آن ها خشم می جوشد
مبادا آتش این خشم افتد دردل وجانت
پلنگ خشمگین کوهسار شعر! می ترسم
از این حوش وخروش واشتهای تیز دندانت
مرضیه عاطفی
1392/7/19 در ساعت : 12:17:28
سلام و درود بر شما
سپاسگزارم از حضور و ذوق سرشارتان
سارا وفایی زاده
1392/7/20 در ساعت : 10:27:38
درود مرضیه خانم
زیبا سرودید
مرضیه عاطفی
1392/7/20 در ساعت : 10:53:29
سلام سارا جان
ممنوم از توجهت عزیزم
فاطمه معین زاده
1392/7/17 در ساعت : 22:56:28
به نام خدا
سلام
شعر خوبی بود مرضیه جان. اما یه کم خشن بود!
به هر حال، هرچی بود خوب بود!
مرضیه عاطفی
1392/7/17 در ساعت : 23:10:16
سلام عزیزم
ممنونم که خوندی! می دونی که هوای شاعرانه خیلی جور واجوره. گاهی آفتابیه و گاهی هم کولاک! اینم یه نوعشه دیگه! ببخش هوای امروزمو
رضا طبیب زاده
1392/7/19 در ساعت : 13:57:2
سلام
کار خیلی خوبی بود. به خصوص اینکه شروعی فوق العاده داشت.
اما به نظرم بیت "همین امروز..." در حد بقیه بیت ها نبود. هم از نظر زبانی افت کرده بود و پختگی و سختگی ابیات دیگه رو نداشت و هم از نظر شاعرانگی فقیر بود.
اما در مجموع لذت بردم.
پیروز باشید.
مرضیه عاطفی
1392/7/19 در ساعت : 22:44:7
سلام علیکم
متشکرم از اظهار نظرتان
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 7 ماه و 1 روز و 19 ساعت و 37 دقیقه و 29 ثانیه است همراه شماییم 460064249.736 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 6,988 | بازدید دیروز : 100 | بازدید کل : 124,221,716
logo-samandehi