بسم الله...
عاشق روي تو بيچارهنشينِ چاه است
مَثَل ما مَثَلِ عشق گدا و شاه است
اين محال است که از چاه به يارم برسم
خاصه آن يار که دور از نظر است و ماه است
عشق ما را همه با سنگ هوس سنجيدند
بگذريم از همه اي دوست! خدا آگاه است...
حرف رفتن که ميآيد -بروي يا نروي-
مطمئن ميشوم آن شب غزلي در راه است...
نرسد روز سياهي که شبش شعري را
روي قلبم بنويسم که رديفش «آه» است...