ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



و با گريه ديوار چين را فرو ريختيم

شبي با جنون گريه كرديم  همراه هم
نشستيم و خون گريه كرديم همره هم

نشستيم و از درد گفتيم وشب سرد بود
و از زخم نامرد گفتيم و شب سرد بود

به جز زخم هايي كه بسيار خورديم، نيست
به هركس كه دست رفاقت سپرديم، نيست

به هر شانه اي تكيه داديم، ديوار شد
و هر بوسه اي بوسه اي بوسه اي مار شد

نشستيم و خون گريه كرديم و باران گرفت
و هر درد دلمرده از اشكمان جان گرفت

كسي با تمناي خنجر بغل كردمان
نه با آسمان،پشت صد در بغل كردمان!

كسي "هيـــــــــس" گفت و گلوي صدا را فشرد
و با تيغ ديوانه اش دست ما را فشرد
.
ببين خسته ام خسته ام يار باش و بمان
براي سر خسته ديوار باش و بمان

بيا شانه ام پر غرور تو شد، گريه كن
دلم سنگ شد تا صبور تو شد گريه كن
.
.
.
شبي با جنون غم كهنه آميختيم
و با گريه ديوار چين را فرو ريختيم

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1392/7/14 در ساعت : 12:39:15   |  تعداد مشاهده این شعر :  592


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محسن نقدی
1392/7/15 در ساعت : 12:4:50
زیبا بود
لذت بردم
شهاب نجف آبادی
1392/7/16 در ساعت : 12:10:54
و يك شب ، همـــان شب كه ما سردمان شد
و صـــد زخــم كــاري تلـــــمبار بر دردمان شد
-----------
سلام حضرت شاعر
اشعارتان كاملا متفاوت و دلنشــين
پر احساس و توانمند تر از پيش
بدرود

فهیم بخشی
1392/7/15 در ساعت : 9:29:33
سلام ودرود بر شما



احسنت بسیار زیبا
دکتر آرزو صفایی
1392/7/14 در ساعت : 14:34:9
درود بر بانوی شعر
زیبا سرایشی در خور
همیشه نویسا بمانید
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1392/7/16 در ساعت : 18:35:59
درود شاعر

دست مریزاد
بازدید امروز : 19,447 | بازدید دیروز : 58,829 | بازدید کل : 124,036,876
logo-samandehi