ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مصرع زخم

* در غم قتل تو دلدار، امان از دل من

شده ام بی تو عزادار، امان از دل من

گرد من دشمن بی عار، امان از دل من

منم و شهوت انظار، امان از دل من

یا أخا! بعدِ علمدار، امان از دل من

 

* روی تل بودم و دیدم سر تو ریخته اند

لشکری گرگ سر پیکر تو ریخته اند

نیزه داران همه دور و بر تو ریخته اند

باده ی خون به لب ساغر تو ریخته اند

در دو چشمم همه جا تار ... امان از دل من

 

* دیدم از دور که شمر آمد و بر سینه نشست

ناگه آورد برون خنجر و با کینه نشست

تا که او با غضب و کینه ی دیرینه، نشست ...

... گوئیا سنگ به پیشانی آئینه نشست

قتلگاهی شده خونبار ... امان از دل من

 

* بین گودال تنت ... وای، بماند که چه شد

نعل اسب و بدنت ... وای، بماند که چه شد

نیزه ای در دهنت ... وای، بماند که چه شد

پیکر و پیرهنت ... وای، بماند که چه شد

بعد تو ای شه بی یار ... امان از دل من

 

* تیغ و نیزه است که در جسم تو تجمیع شده

واژه واژه همه اعضاء تو تقطیع شده

مصرع "زخم" به دیوان تو ترجیع شده

چند عضو بدنت گم شده ... تصدیع شده

تو و این پیکر خونبار ... امان از دل من

 

* قاتلت کاش که بعد تو به ما رحم کند

لشکر کوفه به جسم شهدا رحم کند

عمر سعد (لع) به حال اسرا رحم کند

چشم ناپاک زیاد است، خدا رحم کند

منم و کوچه و بازار ... امان از دل من

کلمات کلیدی این مطلب :  شعر روضه ،

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/7/10 در ساعت : 23:23:26   |  تعداد مشاهده این شعر :  782


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مرضیه عاطفی
1392/7/10 در ساعت : 23:49:22
سلام جناب شاکری
بسیار موافقم که شعر آیینی می سرایید اما عقیده ی قلبی من این است که در شعر، بیان روضه باید کاملا سربسته باشد. اعتقاد دارم روضه باید حقش ادا بشود چون واقعه ای سنگین است.
اگر شعرتان مثلا در شب عاشورا در مجلس عزاداری خوانده شود مطمئنا مستمع حقش را ادا خواهد کرد اما در چنین فضایی که بیشتر حالت کارگاهی دارد به نظرم حق روضه ادا نخواهد شد.
شرمنده از صراحت بیانم
اجرتان با حضرت سیدالشهدا(ع)
در پناه مادر آن حضرت همواره آیینی باشید
یاعلی(ع)
فاطمه معین زاده
1392/7/12 در ساعت : 22:45:58
به نام خدا
سلام آقای شاکری
شعر روضه تان، مرا پیشاپیش به ماه محرم برد. خیلی زیبا بود. اجرتان با صاحبانش. انشاءالله.
فاطمه معین زاده
1392/7/12 در ساعت : 22:45:58
به نام خدا
سلام آقای شاکری
شعر روضه تان، مرا پیشاپیش به ماه محرم برد. خیلی زیبا بود. اجرتان با صاحبانش. انشاءالله.
صمد ذیفر
1392/7/12 در ساعت : 5:20:25
سلام .

دوست عزیز و گرامی . جناب شاکری .

بسیار زیبا و دلنشین با مفاهیم عالی عاشورایی..دستمریزاد .اجرتان با سید جوانان اهل بهشت.حضرت اباعبدالله الحسین (ع).


* دیدم از دور که شمر آمد و بر سینه نشست
ناگه آورد برون خنجر و با کینه نشست
تا که او با غضب و کینه ی دیرینه، نشست ...
گوئیا سنگ به پیشانی آئینه نشست

قتلگاهی شده خونبار ... امان از دل من

بازدید امروز : 27,389 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,248,596
logo-samandehi