گیسوپریش نام تو شب های دربه در
چشمان مست خورده ی ازخواب بی خبر
بدرود ای تمامی صبری که داشتم
بدرود ای تمامی آرامشی که پر !!
داردهلاک می شود ازدرد روز ها
این قلب اشتباه که افتاده پشت در
جاماند ازبهار گلی سرخ وگریه کرد
در بادها که سخت وزیدند تا سحر
رفتند دیگران وکسی منتظر نشد
جز من که انتظار مرا کشت با سفر
ازسمت سایه دست به دیوار می روم
امشب مرا به مجلس انگورها ببر
بسیارهای اندکمان را قبول کن
ای خوب ای همیشه ترازهرچه خوب تر
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1392/7/8 در ساعت : 20:40:38
| تعداد مشاهده این شعر :
725
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.