این روزها , داری فقط کم میگذاری
	هِی درد , روی دردِ آدم میگذاری
	 
	پسلرزه های غم , درونم را فرو ریخت
	شاید هنوزم , گردنِ بَم میگذاری!!
	 
	غم را , درون هر غزل فریاد کردم
	در جای غم خوردن , چرا غم میگذاری
	 
	شُد تازه زخم کهنه ام , یک بار دیگر
	اینگونه روی زخم , مرهَم میگذاری؟
	 
	چشمی که روزی عاشق شعر و غزل بود
	حالا بروی شعر من , هَم میگذاری!!؟
	 
	شاید جوابت هست , سربالا دوباره
	تا کِی مرا غمگین و درهَم میگذاری؟
	 
	بی معرفت بازیِ تو , دیگر مهم نیست
	وقتی بروی گونه ام نَم میگذاری
 
    
موضوعات  : 
    
       تاریخ ارسال  :  
1392/7/4   در ساعت   :    13:25:39
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
728
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.