برایت مـــادرت پشت و پنــاهت بود و هم سنگر پس از فقدان هم سنگر - نسوزان سنگر خود را --------------------- سلام حمید جان مادر بعد از نبودش احساس می شود که کیست ! من همیشه فکر می کردم که مادرم عقل ندارد اما بعد از مرگش فهمیدم که او برای من عاقل ترین انسان روی زمین بود ..... روحشان شاد
حمید خصلتی
1392/7/3 در ساعت : 22:44:49
بزرگوارید برادرم.از همدردی تان ممنونم.
|
|
درود بر حمید عزیز سروده ای محکم ، استوار، فاخر ،دلنشین و بیادماندنی است . بهره بردم . دست مریزاد
حمید خصلتی
1392/7/5 در ساعت : 12:1:26
سلام بر دوست ناپیدای ما.کجایی ابراهیم.زنده باشی برادر
|
|
درود جناب استاد خصلتی گرامی /دست مریزاد /بدرود
حمید خصلتی
1392/7/4 در ساعت : 21:11:44
سلام دوست بزرگوار.ممنونم از توجه تون.ببخشید که جوابی که به شما داده بودم علیرغم تاید نمایش داده نمی شد.دوبارهخ از دفتر شعر وارد شدم وبصورن ارسال نظر پاسخ دادم.باز هم ببخشید
|
|
درود بر تو برادر عزيزم
حمید خصلتی
1392/7/4 در ساعت : 21:0:37
وسلام بر شما
|
|
درود از شما کم شعر خوندم ولی این غزل با توجه به تاریخ سرودنش خیلی خوب بود بامید دیدار
حمید خصلتی
1392/7/4 در ساعت : 0:10:12
سلام و به امید دیدار سعید خان
|
|
سلام بر استاد خصلتی چنان از واژه هاي سرخ لبريزم كه مي ترسم به فريادي بسوزم شعرهاي ديگر خود را بسیار زیبا..
|
من آن شب از عروج نخل هاي تشنه جا ماندم كه بر دوش عطش مي برد ، هر كس پيكر خود را درودتان شاعر
حمید خصلتی
1392/7/4 در ساعت : 10:56:53
.درود بر شما .وسلام علی من التبع الهدی
|
|