ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



اينجا ميدان شهداست، دور زدن ممنوع!

1


لب وا کنم زخمم که با لبخند می میرم
فواره ام در اوج می گویند می میرم
من مرد آدم برفی ام، خورشید عالم تاب
بگذار سر بر شانه ام هر چند می میرم
این گونه پیشانی نوشت من رقم خورده
هر جا روم تا آخر اسفند می میرم
یک روز جاری می شوم در رودها، جاری
در آب ها حل می شوم چون قند می میرم
رازی ست وقتی زنده می مانند با پیوند
رازی ست وقتی با همین پیوند می میرم
آرام، قلبم آب خواهد شد در این آتش
من ذره ذره با همین ترفند می میرم
رسم است روزی ریشه کن گردند ترکش ها
از من اگر یک روز دل کندند می میرم

2


باز هم عصر جمعه می ریزی، چای خوش رنگ دارچینی را
باز هم پاک می کنی با عشق، لکه‌ی چای روی سینی را
ناز انگشت های زیبایت رنگ پیری به خود نخواهد دید
تو شکسته نمی شوی اما بشکن این ظرف های چینی را
تو شبیه معلم هنری، با سرانگشت های مینیاتوری
تا زمانی که با منی بردار چادر آن دبیر دینی را
حرف های پزشک ها این است که تو را مثل سایه می بینم
کورم از هر دو چشم و می بینم این پری واره ی زمینی را
با عصای سپید خود هرشب من برایت ستاره می چینم
جنگ این هدیه را به من داده ست دوست دارم ستاره چینی را
باز هم شب رسید و درد آمد، باز هم لحظه‌ي‌ نبرد آمد
تا حواسم دوباره پرت شود می زنی حرف شب نشینی را


                                                               پونه نيكوي
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1392/6/27 در ساعت : 9:38:57   |  تعداد مشاهده این شعر :  655


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حامد خلجی
1392/6/27 در ساعت : 12:2:52
سلام خانم پونه نیکوی خوب بود
حمیده سادات غفوریان
1392/6/28 در ساعت : 20:52:8
سلام پونه ي عزيز.

دو غزل بسيار زيبا ودلنشين از شما خوندم.

قلمت نويسا دوست من.


((ماندگارباشيد))
مرضیه عاطفی
1392/6/27 در ساعت : 11:29:39
سلام دوست خوبم
دلپسند بود
"باز هم شب رسید و درد آمد، باز هم لحظه‌ي‌ نبرد آمد
تا حواسم دوباره پرت شود می زنی حرف شب نشینی را"
همواره شاعرانه باشی
یا علی(ع)


اصغر اکبری
1392/6/29 در ساعت : 12:16:52
سلام

زیبا بود.
علی گیاهی
1392/6/27 در ساعت : 12:14:14
/زیباست /دست مریزاد /بدرود

درود بر شما
حسین نبی زاده اردکانی
1392/6/30 در ساعت : 18:48:43
سلام و دست مریزاد.
با عصای سپید خود هرشب من برایت ستاره می چینم
جنگ این هدیه را به من داده ست دوست دارم ستاره چینی را
......
گاه بینی تو قطره اشکی می تراود ز چشم من در خواب
گوئیا دیده ام در عالم خواب من شهیدان نازنینی را
سید حکیم بینش
1392/6/28 در ساعت : 19:50:14
آفرین بر شما و طبع سرشار تان. از هر دو شعر لذت بردم و از شعر دوم بیشتر
وحیده افضلی
1392/6/27 در ساعت : 10:37:27
سلام هر دو شعر را دوست داشتم
ممنون
/
تو شکسته نمی شوی اما بشکن این ظرف های چینی را
پونه نیکوی
1392/6/27 در ساعت : 10:54:4
سلام ممنون كه آمدي و خواندي
عبدالله عمیدی
1392/6/29 در ساعت : 16:5:4
سلام
با شعرت تا بلندای برج امید بالا بروید
فاطمه معین زاده
1392/6/27 در ساعت : 16:12:58
به نام خدا
سلام
هر دو شعر زیبا بود. خیلی زیبا ...
حین خواندنشون، چشمهام از مسیر واژه ها خارج نشدند!

بازدید امروز : 45,549 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,209,860
logo-samandehi