ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ظهور


او می آید و زمین از لوث وجود ظالمان پاک خواهد شد عدالت را برقرار خواهد کرد و دینداری حقیقی را خواهد آموخت /مقدمش گلباران



 



 



                (ظهور)



برای آمدنت



چه ها که نکرده ایم



چه حرف ها که از خودمان در نیاورده ایم



جای همه چیز را عوض کردیم



زن ها لباس مردانه پوشیدند و



مردها زیرابرو برداشتند



حلال ها و حرام ها را



در هم کردیم و



هرچه دلمان خواست انتخاب کردیم



مثل یزید



که به دین مادر عیسوی اش



شراب حلال می نوشید



شمشیرها را برق انداخته و



اسب ها را زین کرده ایم



انگار همه آماده اند و



تنها تو غیبت داری



بی آنکه یادمان بیاید



که با یازده امام زمان قبلی مان



چه ها که نکرده ایم



شمشیرهایمان را در صفین



به روی علی گشودیم و



حسن را تنها گذاشتیم



به خط کوفی



دوازده هزار نامه



به حسین نوشتیم و



در تاریکی شب عاشورا



جامه و جان به در بردیم



و یکی پس از دیگری



معصوم ها را مسموم کردیم



در مدینه



طوس



بغداد



و بی گمان غیبت صغری نبود



کودکی تورا نیز



سربه نیست می کردیم



زمانه خوبی نیست



دل هایمان با شماست



شمشیرها را نمی دانم



از خدا که پنهان نیست



از ترس آنکه لایق همراهی ات نباشم



گاهی آرزو می کنم



مثل پدر بزرگ



در آرزوی ظهور بمیرم /// 


کلمات کلیدی این مطلب :  ظهور ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/4/23 در ساعت : 13:27:45   |  تعداد مشاهده این شعر :  1007


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی پورکریمی
1390/4/23 در ساعت : 16:29:18
سلام جناب آقای اقبالدوست
اثر بسیار زیبایی ست دلنوشته ای دردمندانه که در گلوی اهالی جاده های انتظار بغض می شود و دل های بیدار را می لرزاند .مؤید باشید.



----------------------------------------------------------------------------
ممنون جناب پور کریمی امیدوارم همیشه شاد و سربلند باشید از راهنمائیهایتان ممنونم /
عباس خوش عمل کاشانی
1390/4/23 در ساعت : 15:40:9
مهربان دوست مفضالم!از خواندن این شعر که مجمع عناصر معنوی ادبی بود لذت وافر بردم و نمیدانم چرا به یاد سروده های جناب آقای قزوه و دوست ناپیدایمان آقای محمدحسین جعفریان افتادم!حتما به این دلیل که به همین سبک و سیاق شعرها دارند.یاعلی.

-------------------------------------------------------------------------------

ممنون از لطفتان استاد خوش عمل /شاد باشید
سید علی‌رضا شجاع
1390/4/23 در ساعت : 13:44:25
سلام علیکم
نمیدانم چرا نظرم در پست قبلیتان برای شما به این شکل آمده
به هر حال این شعرتان خیلی عالی بوددوستش داشتم
یا علی


------------------------------------------------------------------------------------

ممنون جناب شجاع/ همینکه لطف می کنید و می خوانید خوشحالم می کنید/
مهدی فرزه (میم. مژده رسان)
1390/4/23 در ساعت : 18:24:50
زمانه خوبی نیست


دل هایمان با شماست


شمشیرها را نمی دانم


از خدا که پنهان نیست


از ترس آنکه لایق همراهی ات نباشم


گاهی آرزو می کنم


مثل پدر بزرگ


در آرزوی ظهور بمیرم ///

--------------------------------------------------------------------------------------

سلام جناب اقبالدوست

شعر بسیار زیبایی سروده ای و با پایان بندی قشنگی آنرا به پایان رسانده ای . موفق و سلامت باشید.




-----------------------------------------------------------------------------------------

ممنون از لطف نظرتان جناب فرزه
بازدید امروز : 48,057 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,212,368
logo-samandehi