ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



كاتالوگ شاعرانگي/نگاهي به مجموعه شعر "نان فقط يك واژه نيست"
نام کتاب: نان فقط یک واژه نیست
سولماز صادقزاده نصرآبادی
ناشر: نشر آموت
تاریخ نشر: اسفند ۱۳۹۱
قطع رقعی
جلد شومیز
زبان فارسی
تیراژ ۱۲۰۰ نسخه




كاتالوگ شاعرانگي

آيدين ضيايي/نگاهي به مجموعه شعر "نان فقط يك واژه نيست" سولماز صادقزاده نصرآبادي

" اگر ما بخواهیم تفکر ذات‌گرا و تیپ‌گرا را پشت سر بگذاریم، آنگاه ما به پروسه‌ای احتیاج داریم که توسط آن تنوع ويرچوال(مجازي) كه از درون جهان اَكچوال (روزمره و مشخص) سرچشمه می‌گیرد را به استقلال و هم‌پیوندی متصل كنيم مشکل در واقع موضوع ذیل است: آشکار‌شدن حداقلی يا اَكچوال شدن مینیمال اینجا به سان اَكچوال شدن عناصر ويرچوال يا مجازي، پس از منفردشدنش از حوادث اَكچوال قبلی نگریسته می‌شود. آیا بنابراین هر عنصر اَكچوالي نتیجه آشکارشدن اَكچوال قبلی است؟ یا اینکه عنصر اَكچوالي نیز وجود دارد که قبل از عنصر ويرچوال رخ می‌دهد؟" اسلاوي ژيژك
اين همان خط تمايز مطلقي ست كه بين نشانه هاي انساني و نشانه هاي طبيعي وجود دارد و هوسرل از آن به عنوان عنصري براي بيان انساني و تداعي گر، بهره برده است. اين شكل تداعي همان چيزي ست كه در مجموعه"نان فقط يك واژه نيست" به عنوان عنصر غلبه گر مورد توجه قرار گرفته؛ يعني نشانه هاي طبيعي با نگاه شاعر به تداعي معاني نو انجاميده است. البته اين تداعي معاني به نوآفريني مرسوم نمي رسد بلكه مدلولات مورد نظر شاعر را با دال هايي استعاري و تصاويري تشبيهي به مدلولاتي شاعرانه پيوند مي زند چيزي كه من آن را به "كاتالوگ شاعرانگي" شبيه كرده ام.مدلولات شاعرانه حاصل از دال هاي استعاري ،به رغم تمايل شاعر نتوانسته اند كه به فراروي از خود و فرار از معاني يكه بي انجامند بلكه به رغم تشبيهي بودنشان به معنايي تشبيهي تقليل پيدا كرده و تكه هاي معنايي معمول را صرفن به تكه هاي شاعرانه مرسوم بدل كرده اند.
نگاه كلي به شعر هاي اين مجموعه مبين اين نكته است كه در اين شعرها ابژه هاي به كار گرفته شده همچون تماشاي منظره يِ پاييزيِ به فعل و انفعال رسيده هستند و از اين روست كه ما شاعر را با نگاهي درونگرايانه و اَنفسي اش مي شناسيم كه موقعيت هاي مختلف،افراد و موضوعات را با نگاه جزء نگر مختص به خود مي بيند و به عنوان دستمايه اي براي نوشتارش برمي گزيند.
فراغت شاعر از كلي گويي و توجه و واقع پردازي هايي با رنگ و بوي شاعرانه خصوصيت برجسته ي شعرهاي سولماز صادقزاده است.او با باز آفريني تجربه هاي انساني و جابجايي ابژه هاي بيروني به منظر گاه شخصي اش ،فضاهاي متعددي را در شعرش رقم زده و بدين طريق شعرش را سياليت بخشيده است.او عوامل، المان ها و حتا اصطلاحات مرسوم فولكولور آذربايجان را هم در اين مجموعه آزموده و با دست آويزي به اين امكانات زباني و بياني ،غناي بيشتري را متوجه مجموعه اش كرده است.اما با تمام اين احوال، ناگفته نمي توان گذاشت و گذشت كه در اين شعر ها زبان به عنوان ابژه اي براي خود وجود ندارد و افق هاي متفاوت معنايي كمتر به واسطه ي زبان رقم خورده اند و در عوض او شگرد هاي ديگري مثل كار بر روي ابژه هاي بيروني و معنايي كه حاصل تصاوير هستند را با جانشيني و همنشيني عناصر شاعرانه آزموده و به خلق تصاويرِ گاه غير منطقي مي پردازد كه با اين رويكرد به فضاهايي سوررئاليستي هم مي رسد هرچند هم كه كاملن با آن فضاها انطباق پذير نباشد؛چرا كه در اين شعر ها پرشهاي معطوف با واژگان، به مثابه واحد معنايي نيستند بلكه در آن ها واحد هاي معنايي بندها و سطر ها هستند و در اين كليت هاست كه شاعر خودش را وانمايي مي كند.اغلب، شاعر بر محور جانشيني حركت كرده و از عناصري چون استعاره و تصوير و صفت هاي تصوير ساز استفاده نموده است.
چه اين را برتري و غلبه بدانيم و چه نه ،در اين شعر ها ارجاع به خود شعر نيست بلكه ارجاع به حوادثي ست كه بيرون شعر اتفاق افتاده اند و توالي آنها بعضن منطقي و گاهي غير منطقي ست.توجه كنيد كه وقتي شاعر دارد از "سوسك هاي كوچه" اش حرف مي زند ،دلالت هايي غير منطقي و مرتبط را پيش مي كشد كه مي تواند دلالت هاي معنايي را دچار اختلال كند ولي وقتي اين وضعيت را به يك نگاه برون متني گره مي زنيم -كه البته اين مي بايستي در حافظه ي تاريخي مخاطب ثبت شده باشد و به عنوان عنصري آشنا تلقي شده و فرض شود- ،مي توان با نگاه غير دلالت انگارانه ي شاعر همدلي كرد .
صادقزاده از آنجا كه موقعيت ها و لحظات را دستمايه قرار مي دهد، شعرش عمومن در خطر مكانمند و زمانمند شدن است كه به واسطه آن سياليت متن جهت تكثر معنا و ايجاد افق هاي معنايي متفاوت در موقعيتي خطرناك قرار مي گيرد هرچند كه گاه اين موقعيت او را مغلوب مي كند و گاه او بر اين موقعيت ظفر مي يابد.
بن مايه ي قِصّوي بعضي شعر ها مثل شعر "تكه هاي يك زن" عنصر روايت در شعر هاي او را برجسته ميكند؛ روايتي كه صد البته خطي نيست و در داستان كوتاه مدرن هم پيگيري مي شود.عنصر روايت از آنجا كه حس پويايي ،ديناميك و انفجاري را از شعر مي گيرد مخاطب را در حيطه ي محدودي از ساحت معنايي رها كرده و موجب عدم تكثير معنا ميشود .اما صادقزاده با وجود اين رويكرد به جاي تكثير معنا در پي تكثير حس بر آمده و با كلمات و ساختي بسيار ساده به احساسات متنوع خواننده پاسخ مي دهد.از همين رو اين شعرها بعضن گزاره هاي منفردي هستند كه قرار است شاعرانه باشند هرچند كه شاعر دارد در شعر "نان واژه نيست" از گزاره اي صرفن خبري سخن مي گويد.
زماني كه شاعر به شعر "هست" مي رسد زبان فرصت جلوه مي يابد،و البته زيبا هم جلوه مي يابد چرا كه اينجا ساحت شهود و زيبايي ست و عوامل برسازنده نه به مانند ابزاري براي هدفي در فراسوي خود بلكه همچون تجلي زيبايي تجربه ي شاعرانه و زبانش پديدار مي شود.
در اغلب شعر هاي اين مجموعه تصوير سازي به مدد عناصر استعاري و صفت هاي تصوير ساز حاصل شده است كه البته اين شگرد جز به تعويق انداختن سطحي معنا در ساختي رمانتيك و گاه سانتي مانتال ثمري ندارد و باعث مي شود به جاي اينكه متن در كهكشاني از دال ها سير كند در زنداني از مدلولات اسير شود اگرچه هر مدلول به مدد شاعرانگي، خود دالي ديگر باشد اما انرژي و قدرت دال نخستين را نخواهد داشت.
در تصوير هاي اين مجموعه تركيبات وصفي و اضافي حاصل كاركرد زباني نيستند بلكه وجه ابژكتيو در آن بيشتر نمايان است و در اين راستا است كه همجواري تضاد ها و تقابل هاي غير منطقي مشخصه و تكنيك كاربستي شاعر اين مجموعه مي شود.
گاهي مثل شعر "باران دلتنگ است" بر آمدن استثنا از دل يك قاعده ي مالوف و حضوري ديالكتيك وار ؛به مثابه مؤلفه اي غريب ساز و آشنا زدا عمل مي كند اما اين تكنيك با وجود كارايي، گاه به واسطه ي تكرار مفرط به نوعي تكرار تصنعي دامن مي زند.
سولماز صادقزاده دچار مونولوگي ست كه كه جهان را يكدست رقم مي زند و به اقتدار يك صدا تن در مي دهد همان صدايي كه رنگ و بوي واحدي دارد و در شعر هاي اين مجموعه مشهود است و اين مونوفوني و تك صدايي در موقعيت ها و فضاهايي كه محل زيست شاعر اند و شاعر دارد با آنها مي زيد به عنوان دغدغه هاي شاعر برشمرده و پيگيري مي شود.
در اين مجموعه زبان و دستور زبان معيار، دستمايه قرار گرفته و ساخت واژگاني و حمله اي به نحو زبان، صورت نگرفته است. شايد شاعر و زبان شاعر اين نياز را حس نكرده و صرفن تصوير سازي هاي استعاري او را به اقناع رسانده اند و شايد هم غريب نمايي پديده ها توسط وي مقدمه اي براي همين سادگي در زبان و سهل العبور بودن آن شده است .اگر غرض شاعر را در ساخت تصاوير شاعرانه بدانيم اشعار اين مجموعه ريتمي كند و سنگين براي حركت برگزيده اند تا خواننده را هم وادار به اين كندي و سنگين قدم برداشتن بكنند .
نكته ي آخر اينكه تخيل شاعر اثر شعاعي وسيع را برگزيده است كه گاهي اين شعاع ما را به خاطر غفلتي كه به پديده هاي آسان و دم دستي اطراف مان داريم خجل كرده و ما را به توجه و تعمق بيشتر فرا مي خواند.



 

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1392/6/16 در ساعت : 9:40:30   |  تعداد مشاهده این شعر :  764


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  سولماز صادقزاده نصرآبادی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
جناب آیدین ضیایی از فرصتی که برای کار گذاشتید بی نهایت ممنونم.
محمد تقی قشقایی
1392/6/17 در ساعت : 11:59:41
ممنون بهره بردم
بازدید امروز : 64,942 | بازدید دیروز : 48,486 | بازدید کل : 126,485,766
logo-samandehi