| 
به دریا می زنم بی بادبان ، تنها به این امید که دستان خدا  و ناخدا با هم یکی گردد ============== درود برادر
 | 
			| 
سلام جناب آقای کرمی چرالب تشنه  با لب تشنه گاهی فرق دارد؟ آه لبم را دوختم تا کو زه ها با هم یکی گردد وحدت گرایی و توجه از عالم کثرات به وحدت در این غزل فاخر حرف های زیادی برای گفتن دارد.   -------------------- درود آقای پور کریمی عزیز نظرات شما همیشه برای من راهگشاست
 | 
			| 
کرمی ی عزیز بسیارعالی!! شبی      در اضطراب لمس یک فردای معمولی به خود گفتم چه می شد روزهاباهم یکی گردد موفق باشی =============== سپاس دوست عزیز و خوش ذوقم 
 | 
			| 
در این بحر و با این قافیه و ردیف کمتر شاعری میتواند از عهده بر آید و دلنشین بسراید. اما شما- پدر شعر منا-استادانه از عهده برآمده اید.مضمون را هم استادانه پرورده اید.توفیقتان یار. ============== درود بر شما استاد خوش عمل کاشانی عزیز....در همه حال  محتاج توجه و راهنمایی عزیزانی چون شما هستم
 | 
			| 
سلام دوست شاعرم جناب کرمی خداوندا دل  بی طاقت  این مردم عاشق اگر در سینه ها نه ، پس کجا با هم یکی گردد؟ کمتر پیش می آید که تمام ابیات یک غزل همقد وقواره ی هم دلبری کنند و این از آن نادر غزل ها بود.  مستدام باشید. ================== درود آقای وثوقی عزیز از لطف شما سپاسگزارم
 | 
			| 
عالی قربان /بخصوص بیت آخر /یا حق ======= درود  عزیز
 | 
			| 
سلام از عهده ی این ردیف سخت به خوبی بر آمده اید قافیه ها هم خوش نشین هستند آفرین بر شما ================ درود آقای صافی
 |