وحشت نکن لانه امن است موشیم و کوریم و هستیم!
خاکیم و آبیم و اینجا از شعله دوریم و هستیم
در زیر ساطور ماندیم؟ یا پای انگور ماندیم؟!
فرقی ندارد به هر حال گاهی صبوریم و هستیم
 
وحشت نکن خنجری را لیلی به مجنون فرستاد
ما را که ویران جنگی م دنبال زیتون فرستاد
در مستراحی قدیمی یادی ز ما کرد و آن وقت
ما را که بیگانه بودیم از خانه بیرون فرستاد!
 
وحشت نکن این که ما را "او" در به در زیر و رو کرد
می رفت و دنباله ها را قبل از سفر زیر و رو کرد
شاید به تاراج رفتیم با هم به معراج رفتیم
بتخانه هایی که ماندند با یک تبر زیر و رو کرد
 
وحشت نکن رووی این دار باید سران را بخوانیم
از روز دیگر بگوییم شب باوران را بخوانیم
این داور از صحنه اوت است شاید خدا رو به موت است!
سوگند خوردیم و باید آهنگران را بخوانیم
 
موشیم و کوریم و هستیم وحشت نکن لانه خون شد
در زیر ساطور ماندیم شب ها سراسر جنون شد
هی دیده بودیم و دیدند در ما به آخر رسیدند
آیینه هایی فراوان در چشم ما سرنگون شد