دسته بندی اشعار

آخرین اشعار

آخرین نقدها

به نام تو

اسم مرا اگر بگذاری به نام تو

من از طلسم اسم می افتم به دام تو

نام تو آفتاب و درخت و ستاره است

دریا و آسمان همه نامی به نام تو

من حرف بی عبارتی از هیچ بوده ام

آن روزها که هیچ نبودم کلام تو

حالا بخواه واژه ی پرشوکتی شوم

مثل صدای صبح تو ، مثل سلام تو

مثل شکوه ناب کتابی که حرف هاش

گم می شوند در الف و میم لام تو

هر لحظه نام های تو تغییر زندگی ست

جبار تو ، مهیمن تو، ذوانتقام تو

آن لحظه ها که نام تو طعم طراوت است

باران تویی و زمزمه ی احترام تو

وقتی صفات محکمت از راه می رسند

کوه است وصف سلطنت مستدام تو

ای کامکار کامروایان روزگار !

ناکام و خام ، کام سپردم به کام تو

با سبزه و عقیق و کنایات آینه

چون ماه نودمیده دویدم به بام تو

انگشتی از اشاره ی تو سوی من بس است

تا پر شوم ز رویت ماه تمام تو

چون اسم اعظمی که بتاید به مردگان

عَظم رَمیمِ* عاصی گردیده رام تو

 
 
 
 
*استخوان پوسیده-  اقتباس شده از قران کریم

---

---

   تاریخ ارسال  :   1392/5/22 در ساعت : 1:37:30   |  تعداد مشاهده این شعر :  432

---

---