نشد تمام شود، چند روز آه بنوشی
	 
	و چند جرعه غم از دست اشتباه بنوشی
	 
	نشد که نیمه شب از ترس روزهای جدایی
	 
	بلند گریه کنی، زخم رو به ماه بنوشی
	 
	سپید بشکنی و خم شوی میان اتاقت
	 
	غزل بسوزی و هر بیت را سیاه بنوشی
	 
	تو دختری و برای تو جنگ مسأله ساز است
	 
	هزار ضربه حلال است بی سپاه بنوشی
	 
	سفر به خانه ی بی تو، قدم به سمت جهنم
	 
	چقدر خاطره باید میان راه بنوشی
	 
	تمام سهم تو از کاخ شاهزاده ی نامرد
	 
	همین که زهر دمادم به جای شاه بنوشی
	 
	سزای زندگی و دل به مرده ها نسپردن؛
	 
	خیالباف شوی، آه پشت آه بنوشی...
 
    
    
       تاریخ ارسال  :  
1392/5/17   در ساعت   :    17:21:6
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
747
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.