بریز حس غزل را به جان هر کلمه که بوی شعر بگیرد دهان هر کلمه برای درک تو بین الملل ترین واژه غریبه نیست کسی در جهان هر کلمه زمان صید تو اصلا تفنگ لازم نیست و یا تردد تیر از دهان هر کلمه فقط جنین تمایل به ماه نه برسد و بوی درد دهد زایمان هر کلمه تمام لحظه ی فرهاد با تو شیرین است زند چو اسم تو در استکان هر کلمه به ماه صورت مهتابی ات قسم بامن بمان همیشه تو در آسمان هر کلمه ورق که می زنمت سرخ می شود دستم شهید می چکد از داستان هر کلمه اگر نفس بکشی بال می زند غزلم و گرنه می شکند استخوان هر کلمه