می خواهم نامت را بردار م وبرای گلهاببرم
برای شعرهایی که توراندیده اند
برای مزرعه های خشک و غصه ی مریم که دختریک کشاورزاست
برای اندوه دیوارشکسته ی یک باغ که دیگرنمی تواندمواظب چیزی باشد
می خواهم دلت رابردارم
آب ها راصداکنم که بیایندوروشن ترباشند
می خواهم انگشتهایت رابردارم وبرای زخم هاببرم
برای ارزن ها که پرنده هارادوست داشته باشند
وخرده نان ها که ماهی ها رابه کشتن ندهند
می خواهم دستت رابردارم
ودنیارازیبا کنم