پیشکش به قاری پیشکسوت استاد حاج کاظم نداف
به باغِ آبیِ بالایِ ابرها بردی
چنان که تیر شود از کمان رها، بردی
به یُمن نغمه ی تو، بالهای من وا شد
به سوی آیات آسمان مرا بردی
بخوان بخوان که بگویند یک به یک:" الله"
فرشتگان خدا را تو تا کجا بردی؟
نبرده بود دلم را صدای هیچ کسی
بنازمت که دلم را ، چه بی صدا بردی!
صدا؛ نسیم صبا بود و پرده ها افتاد
مرا به گوشه ای از شور والضحی بردی
به یمن نغمه ی تو، عطر آیه ها پیچید
کنار " ان الابرار هل اتی " بردی
شبیه بوسه، ای کاش می نشست دلم
در آن زمان که مرا تا لب خدا بردی
بگو" انا الحق"، حلاج قاریان" نداف!"
فروتنی را از حد خود، فرا بردی
بلند شد "صدق اله" و بسته شد درها
بگو چرا غزلم را به انتها بردی؟
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1392/5/5 در ساعت : 16:32:5
| تعداد مشاهده این شعر :
447
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.