یه مدینه... یه کریم...
این حرف ها حرف دل یک یا کریم است
غصه نخور ای دل خدای ما کریم است
ازسفره خالی خود بیمی ندارد
هرکس که ذکرش (لا اله، الا کریم )است*
هرگز دری رادرپی روزی نکوبیم
روزی ما از روز اول با کریم است
آن که خدا ما را گدای او نوشته
یک چشمه یک دریا نه یک دنیا کریم است
امشب شب تغییر در ضرب المثل هاست
هر چه گدا کاهل بود، آقا کریم است
آنها که رزق عشق من را می نویسند
بر سینه ام نام حسن را می نویسند
جز نیمه ماه خدا آن هم سحرها
هرگز نمیبینی ازاینگونه قمرها
گفتند که کوه نمک آمد؛خوش آمد
شیرین تر از قند است اینگونه خبرها
پور پیمبر هم شود فرزند حیدر
پس خوش به حال این پسر با این پدرها
کوری چشم شور آن بیوه زنی که
می ترسد از فردای سبز این پسرها
باید عقیقه کرد باید حرز انداخت
باید بپوشانیش ازچشم ونظرها
دورسرش اسپند می گرداند مادر
هرشب برایش چار قل می خواند مادر
تا حس کنی حیّ علی خیرالعمل را
آغاز کن با یا حسن بیت الغزل را
پیش کریمان کمتر از شاهی نخواهی
در خاطرت بسپار این ضرب المثل را
امسال هم درنیمه ی ماه مبارک
برداشت عطر نذری مادر محل را
از شوق حُسن خَلق و حُسن خُلقش امشب
سجده برآور خالق عزّوجل را
ارث شجاعت را به او داده پیمبر
میدان نبیند بعد از او اینگونه یل را
روزی که پرچم رابه دست او سپردند
یکباره پایان داد غوغای جمل را
با صلح او اسلام تا امروز مانده
منکر مشو این حرف های مستدل را
گرچه از او مظلوم تر عالم ندارد
هرکس که او را دارد اصلاً غم ندارد
*
در مصرع جهارم«هـ» اله رو بجای فتحه باساکن بخونید وزن درست میشود