ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



اینکه شاعر می شوم والله از ناچاری است

 

بسکه دلها از تماشای تو گردیدند آب

از سر کوی تو بی کشتی گذشتن مشکل است
                                    «صائب»
 

 

چشم و ابروی تو تا سرگرم لشکرداری است

سهم من مجموعه ای از زخم های کاری است!

روز و شب را گر شنا کردن بیاموزی رواست

بس که اشک از چشم عاشق پیشه هایت جاری است!

رد شدی در رنگ چشمانت نگاهم خیره ماند

زردی این استکان از قهوه ی قاجاری است!

هرچه غم خوردم برایت استخوانی تر شدم

جامه هایم بر تنم انگار دیگر عاریه است!

گفته ای شب ها فقط با شعر خوابت می برد

اینکه شاعر می شوم والله از ناچاری است!

خنده هایت سوژه ای بکرند و اخمت بکرتر

گرچه مضمون های من یک در میان تکراری است!



(لحظه ی دیدار نزدیک است) قدری گوش کن!

این صدای قلب من یا ساعتِ دیواری است؟!

کلمات کلیدی این مطلب :  زهرا شعبانی ، غزل ، لشکرداری ، ناچاری ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/5/2 در ساعت : 17:10:11   |  تعداد مشاهده این شعر :  2017


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

هادی ارغوان
1392/5/6 در ساعت : 3:54:45
طاعات وعبادات همه ی دوستان قبول درگاه حق،انشاءالله

لشکرداری . [ ل َ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل لشکردار. نگاه داشتن لشکر. نگهداری لشکر : و قاعده ای نهاد در آیین پادشاهی و لشکرداری و عدل میان جهانیان . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 88).
عادت کرده ایم وترک اش هم بیماری زا است که باشنیدن یاخواندن یک کلمه سرراست ومستقیم برویم به سراغ معانی دم دست.اسم جنگ که می آیداول به توپ وتفنگ و ادوات زرهی و موشک و...می اندیشیم، بعدبه آثار آن می اندیشیم، البته این بعدی که میگویم مستلزم گذشت بسیارزمان است .
جنگ را رهاکنیم بپردازیم به لشکرداری.
معنای ظاهری ودم دستی لشکرداری بلافصل ماراسوق میدهد به سمت لشکرکشی وزدوخوردوجنگ ودرانتها به غنیمت گیری ومغلوب وغالب و....
درحالی که لشکر ازیک طرف و رعیت ازسوی دیگرهمیشه دوقطب اصلی ثبات جامعه بوده اند.لشکرداری برای خود
اصولی داشته چنان که سلوک بارعایا،حالا این سلوک باهردوقطب چه منافع یامضاری داردبحث مانیست.
آیین لشکرداری قواعدخودش راداشته وحالا هم همینطوراست،منتها نامها ونشانه هاتغییرکرده اند.لشکرداری دیروزبه معنای اعمال عدالت وبرابری درقشون،همان طورکه رعیت پروری ؛وامروزهم که هردوی اینها حضور دارندمنتهابااهرم های متفاوت که اگربخواهیم بحث را جمع کنیم، می توانیم مردمداری راجایگزین آن بدانیم. که لازمه مردمداری هم رعایت عدالت است،همینطورلازمه ی لشکرداری.
به درازاکشیداین نوشته، حالادوباره بیت اول رامی خوانیم:

چشم و ابروی تو تا سرگرم لشکرداری است
سهم من مجموعه ای از زخم های کاری است!

قصاوت باشماست.
محمدرضا سلیمی
1392/5/3 در ساعت : 0:19:52
سلام بر شما خانم شعبانی
با اجازه چند نکته به نظرم آمد که بیان می کنم:
بیت1: منظور از لشکرداری چشم و ابرو چیست؟ شما از چه و از که سهم خواهی کرده اید؟( مگر غنیمت جنگی به مغلوب هم می رسد؟)
بیت از لحاظ ارتباط معنایی در راستای افقی دچار ضعف است!
بیت2: بسیار بسیار شیواترش همان بیتی است که از حضرت صایب در بالای شعرتان درج کرده اید.
در مصرع اول این بیت نقش "را" چیست؟ ( اگر "را" حذف شود چه اتفاقی در معنای بیت اتفاق می افتد؟ "روز و شب اگر شنا کردن بیاموزی رواست"
بیت3: خودتان قضاوت کنید آیا منطقی است که بگویید : رد شدی و نگاه من در رنگ چشمانت خیره ماند! مگر می شود به چیزی که رد شده است و رفته است خیره ماند؟( شاید منظورتان متحیر شدن و مات و مبهوت شدن به دلیل شگفتی چشم بوده باشد ) اگر از این مورد هم چشم پوشی کنیم , حتی از لحاظ دستوری هم باید فعل به صورت "خیره مانده است" به کار برود.
ارتباط معنایی ضعیفی بین نه تنها دو مصراع بیت بلکه بین کلمات این بیت وجود دارد
بیت4 : به وضوح پیداست که "دیگر" برای پر کردن وزن آورده شده است و با حذف آن هیچ اتفاق خاصی در معنای بیت حاصل نمی شود
قافیه ی ضعیف هم گریبان گیر این بیت است ( عاری است و عاریه است را با هم مقایسه ی معنایی کنید. از لحاظ شنیداری: عاری است به گوش می رسد)
بیت5 و 6: رابطه معنایی بین دو مصراع این دو بیت را حداقل بنده نمی فهمم
بیت7: این "قدری" که برای گوش کردن آورده اید به نظر خودتان آیا درست است؟!
قدری را حذف کنید ببینید از لحاظ معنایی نه تنها مشکلی ایجاد نمی شود بلکه جمله ی استوارتری از لحاظ دستور زبانی خواهیم داشت.
اما کشف خوبی در این بیت وجود دارد و استفاده ی مناسبی از صنعت "استقبال".
به هر روی قصدم جز خیرخواهی و آیینگی نبوده است که مومن آیینه ی مومن است.
من رنج می کشم از تشویق بیجای مخرب ؛ دوست خوب آن است که عیوب را نپوشاند بلکه آنها را بنمایاند تا برطرف شوند ان شا الله
دیر پای و شادزی
نام ارسال کننده :  سعيد سكاكي     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
درود برشما . زيبا بود.
نام ارسال کننده :  ساجده جبارپور     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام بر آبجی عزیزتراز جانم شعرتو خیلی خیلی خیلی دوست داشتم فقط به نظرم زردی این استکان خوب نیست چون قهوه استکان و زرد نمیکنه :*
نام ارسال کننده :  سعيد سكاكي     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
خيلي خيلي خيلي خوب . پايدار ، شادان و نويسا باشيد.
نام ارسال کننده :  فرشید     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
عرب گوید هندیان،فارس گوید هندوان/از ازل خاکش بود،خاک ایران جوان/قبر شاه مشهد بود در سینه ی مهرویان/خفته در خاک خلیج آن پادشه میر رحمان.شاعر:فرشید گشتیل
نام ارسال کننده :  فاطمه غ     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
من همیشه شما وشعر هایتان را دوست داشته ام.
نام ارسال کننده :  فاطمه غ     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
من همیشه شما وشعر هایتان را دوست داشته ام.
نام ارسال کننده :  فرشید     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
بنده ای بی خانمانم یا غریب/درد من درمان ندارد ای طبیب/تشنه ام دورم ز سقاخانه ات/ ضامن آهو امامم یا حبیب
نام ارسال کننده :  شاعر:فرشید گشتیل     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
آدم اگر ارباب زمین است /در قعر فلک حیات باید / روزی برسد که از ثریا/ بیگانه به این خاک در آید
نام ارسال کننده :  شاعر فرشید گشتیل.هندیگان     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
دلم تنگ و پر از آه جوان است/خدای ماتم و درد و فغان است/دلم شبها میان کوچه بازار/به دنبال صفایی رایگان است/ تقدیم به اساتید خوبم خانم شعبانی و خانم عبدی و آقای عباسپور
نام ارسال کننده :  فرشید گشتیل     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
درخت سر بریده ام،خشم تبر چشیده ام/همدم چشمه بوده ام،آتش تشنه دیده ام/شاخه ی قامتم شکست،ریشه ی عمر من گسست/آه خدای شهر من،آمد و بر دلم نشست
نام ارسال کننده :  فرشید گشتیل     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
رودم مثل زهره،بازیچه و در تابم/هر باره شوم طغیان،تا جای تو را یابم
نام ارسال کننده :  یه شاعر واقعی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
اگر شعر شود بی نظم و آهنگ/برای سعدی و حافظ بود ننگ/سپید و شعر نیمایی همین است/ که با فرهنگ ایران میکند جنگ
نام ارسال کننده :  یه شاعر واقعی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
اگر شعر شود بی نظم و آهنگ/برای سعدی و حافظ بود ننگ/سپید و شعر نیمایی همین است/ که با فرهنگ ایران میکند جنگ
نام ارسال کننده :  یه شاعر واقعی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
اگر شعر شود بی نظم و آهنگ/برای سعدی و حافظ بود ننگ/سپید و شعر نیمایی همین است/ که با فرهنگ ایران میکند جنگ
صمد ذیفر
1392/5/2 در ساعت : 23:21:8

گفته ای شب ها فقط با شعر خوابت می برد

اینکه شاعر می شوم والله از ناچاری است!

زیباست .دستمریزاد بانو .
سید علی‌رضا شجاع
1392/5/2 در ساعت : 20:11:50
گفته ای شب ها فقط با شعر خوابت می برد

اینکه شاعر می شوم والله از ناچاری است!

مثل همیشه زیبا خانم شعبانی
عارفه دهقانی
1392/5/3 در ساعت : 1:33:22
خیلی زیبا سرودی خواهرم
سید علی اصغر موسوی
1392/5/3 در ساعت : 0:38:36
گرچه مضمون غزل یک در میان تکراری است.
***
سلام و درود
مهین دخت غزل پرداز
موفق باشید
علی فردوسی
1392/5/2 در ساعت : 23:39:29
آفرین

چقدر شعرهای تازه تون دلنشین تر شدن
سید محمد امین جعفری حسینی
1392/5/7 در ساعت : 16:2:13
درود بر شما
زیبا و جاندار و روان
کاملا همانگونه که از اشعار شما انتظار می رود
محدثه الماسی
1392/5/3 در ساعت : 2:46:40
درود بر شما

بسیار دلنشین و زیبا سروده اید !
حسین نبی زاده اردکانی
1392/5/3 در ساعت : 3:52:54
سلام و درود.
گفته ای شب ها فقط با شعر خوابت می برد

اینکه شاعر می شوم والله از ناچاری است!

ناچار نیستم من و در فکر چاره ام
ناچار آن کسیست که در فکر چاره نیست.(در اصل شعر بیچاره است)
نظرتان راجع به این تغییر چیست:
گفته ای شب ها فقط با شعر خوابت می برد

اینکه شاعر می شوم والله بهر یاری است!
زهرا شعبانی
1392/5/3 در ساعت : 4:40:41
درود بر شما برادر ارجمند
سپاسگزارم از حضورتون
به پیشنهاد شما فکر خواهم کرد
پایدار باشید...
علی اصغر اقتداری
1392/5/3 در ساعت : 1:35:47
سلام
شعر زیبا وجان داری بود وهر چه به پاین نزدیک تر می برانسجام وقوت آن افزوده می شد
ناصر حامدی
1392/5/3 در ساعت : 6:34:29
خیلی خوب...
مرضیه فرمانی
1392/5/3 در ساعت : 14:26:43
عالي زهراي جانم
لذت دوباره بردم
حامد صافی
1392/5/4 در ساعت : 18:16:33
دوستی پیشنهاد داه است که به جای ناچاری ، بهر یاری بگذارید. من اصلا پیشنهاد نمی کنم چون واژه ی قدیمی بهر و قافیه ی تکراری یاری خیلی نامتجانس و بد قیافه است
فاطمه تفقدی
1392/5/14 در ساعت : 20:40:44
سلام برخانم شعبانی
دلنشین است این شعر.
تپش این ساعت دیواری هر چه پرطنین تر.
عیدپیشاپیش برشما مبارک.
یاعلی
مجید هادوی
1392/5/2 در ساعت : 18:53:57
خنده هایت سوژه ای بکرند و اخمت بکرتر

گرچه مضمون های من یک در میان تکراری است!
بسیار زیبا بود، لذت بردم
ممنونم
زهرا نعمتی
1392/5/3 در ساعت : 10:28:41
درود...

بسیار زیبا
نصیر مجاب (افغانستان)
1392/5/4 در ساعت : 10:33:44
سهم من مجموعه ای از زخم های کاری است!

محمدرضا سلیمی
1392/5/3 در ساعت : 0:19:44
سلام بر شما خانم شعبانی
.................
.................
.................

پاسخ: سلام بر شما دوست بزرگوار
با عرض معذرت ترجیح دادم بنا به دلایلی کامنتتان را حذف کنم
همانطور که فرمودید قصد شما خیرخواهی بود و این خیر به من رسید!
اگر مایلید می توانید برای بخش نقد ارسال بفرمایید
پایدار باشید
محمد حسین کاظم زاده
1392/5/3 در ساعت : 11:18:8
درود آبجي
با لذت فراوان خواندمتان
هميشه عاشق
حامد صافی
1392/5/4 در ساعت : 18:14:25
سلام غزل بسیار زیبایی بود لذت بردم
امیر سیاهپوش
1392/5/5 در ساعت : 15:23:1
آفرین! همین
مرضیه عاطفی
1392/5/5 در ساعت : 17:10:29
سلام دوست خوبم
شاعرانه، زیبا بود
قلمت دریایی از شعر!

حامد خلجی
1392/5/3 در ساعت : 1:39:46
شاعر شدی از دل بگی
از روی ناچاری نگی
از وقتی که دل ها غم است
ناچاری از غم ها بگی
تبسم می کنی از شادی دل ها
که می سازی غزل ها را

درود بر شما
علی گیاهی
1392/5/3 در ساعت : 8:48:57
سلام بر خواهر گرامی
فکر میکنم بیت خنده هایت سوژه بکرند و ....

همانطوری که شما سرودید زیباتراست/
زیبا بود دست مریزاد
یاحق

علی‌رضا رضایی (مجنون)
1392/5/3 در ساعت : 14:30:6
سلام
خیلی خوب و عالیه
موفق باشید بانو
سید علی‌رضا شجاع
1392/5/4 در ساعت : 20:18:11
دوباره و ده باره شعر زیبایتان را خواندم بسیار تا بسیار زیباست خانم شعبانی و این همه امضای خوشم آمد آن هم از دوستان نکته سنج دلیل بر این مدعاست به نظر من خیلی وارد معنی شدن شعر دیگران کار درستی نیست حقیر همیشه شعرهایتان را با اشتیاق دنبال میکنم و اکثر انها از دید من خواننده جاندار و زیبا هستند حق نگهدار شما
بازدید امروز : 22,347 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,980,947
logo-samandehi