ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مشق عشق(هدیه ای به سلحشوران حزب الله در آستانه روز قدس)
مشق عشق
عشق مشق هر شب چشمان تو
عشق هر شب مي‌شود مهمان تو
 
عشق مرگ ماندگار روزگار
عشق هر دم هر زمان آيد به كار
 
مي‌نويسد پاي تو با رنگ خويش
مي‌برد جان پا به پا با جنگ خويش
 
جنگ ماندن در ميان منجلاب
يا سپردن جان به درياي گلاب
 
عشق مي‌نوشاندت جام بلا
ياد مي‌آرد تو را كرب و بلا
 
مي‌كشاند پاي جان تا كوي جنگ
مي‌زند پيشاني ننگت به سنگ
 
سعي را با صبر تو طوفان كند
آزمونت عرصة لبنان كند
 
قامتت گر بسته شد در امتحان
مي‌برد آواز نامت در جهان
 
باد و باران مي‌كند سرباز تو
رادمردان مي‌كند همراز تو
 
ذكر نامت رمز ماندن مي‌شود
چون سرودي باب خواندن مي‌شود
 

           
     
  

مي‌برد از دشمنانت تاب را
همچنانكه ديدگان از خواب را
 
مي‌كند خم قامت غدارشان
فاش مي‌سازد همه اسرارشان
 
مرگ مي‌پاشد بسان بذر و كود
در زمين كينه‌پيشان عنود
 
آب را آتش كند در كامشان
لعن و نفرين آورد بر نامشان
 
روزشان از ترس همچون شب كند
بي‌پناهي جانشان بر لب كند
 
برفروزد شعله اندر جانشان
رخت بربسته دگر درمانشان
 

           
     
  

عشق فرداها به نامت مي‌كند
جرعه جرعه مي به كامت مي‌كند
 
مي‌رساند نور ايمانت به طور
گر چه مأوا باشدت در شهر صور
 
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1392/4/31 در ساعت : 18:17:45   |  تعداد مشاهده این شعر :  536


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی رضا آیت اللهی
1392/5/2 در ساعت : 15:23:53
از : علیرضا آیت اللهی
« شعر »

ای که گفتی « شعر »
شعر بارانم .

پس ببار ای شعر؛
بر همه شاعر ؛
؛ که ندارد شعر
نه که چون خورشید؛
نه که چون دریا؛
نه که چون حُرمی ؛
نه که چون ابری؛
اوست یک تصویر ،
از سرابی چند ،
با جوایز خود ،
از سرآبِ سرند !

بشنویش شاعر ...
.... و بیا و مخند ! ؛
گریه دارد این
قصٌه ی کهنه :
شعر ناگفته ،
درٌ ناسفته
پیر و پست و پول ؛
همه را رفته...

آی ! گفتی شعر ؟!
شعر بارانم...
شعر بارانم ....
کشک یک من چند
باقلی باشد ، بهر مُلک خجند ...
-------------------------------------
شعر من احساس زاری می کند
شاعرش گله گزاری می کند
شعر من از روی باران نیست دوست
از مسیر تند تنهایی فراری می کند
بازدید امروز : 19,950 | بازدید دیروز : 23,963 | بازدید کل : 125,098,315
logo-samandehi