ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



1

1

کلمات کلیدی این مطلب :  ا ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1392/4/27 در ساعت : 21:38:50   |  تعداد مشاهده این شعر :  927


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1392/4/28 در ساعت : 11:38:57
سلام برشاعر محترم
اولين نكته اي كه در اين شعر به چشم مي خورد استفاده از كليد واژه ها حماسي و اسطوره اي مثل سودابه و سياو ش و رستم است
در اكثر اشعاري كه اين گونه كلمات به كار مي روند به طبع شعر را هم در اختيار خود قرار مي دهند يعني انرزي و بار اسطوره اي و تاريخي كلمات همه فضاي شعر را در اختيار قرار مي گيرد و اما در اين شعر اين كلمات در اختيار شعرند و در حقيقت تسليم فضاي كل شعر هستند
و اما چرا رستم و سودابه و رخش و سياوش همه ي بار اسطوره اي و حماسي آنها فرو كوفته شده است و در بافت كلي شعر مثل بچه هايي سر به راه تسليم جريان شعر هستند
1-استفاده از كار كرد هاي زباني مثل قافيه شدن خون و جنون حلزون و ياايجاد ضر ب آهنگي خاص مي تواند در اختفاي و تعادل بروز تركش هايي كه مي تواند كلماتي مثل سوادبه ايجاد كند موثر باشد
2-شاعر سوادبه رستم و رخش را در فضايي به كار مي برد كه با فضاهاي شناخته شده مخاطب متفاوت است و در عين حال از ان فضاها دور نيست و اينجا ست اوج هنر مندي شاعر به اثبات مي رسد
تركيب "سجده دراز سودابه " با توجه به جايگاهي كه مخاطب از سودابه به عنوان يك شخصيت منفي از وي در ذهن خود دارد بر هم زننده ي عادت هاي شناختي وي (مخاطب )از اين شخصيت حماسي است ضمن اينكه طنز پنهان و ظريفي كه ناشي از مقابل قرار دادن سجده سودابه با يورتمه حلزون به وجود آمده است سجده ي سودابه را باور پذير كرده است "متوجه باشيد كه طنز موجود در اين شعر متفاوت است با شوخي ها و لود ه گي هايي كه گاهي با نام هاي تاريخي و اسطوره اي صورت مي گيرد "
در پاره پاياني شعر نيز همين اتفاق افتاده است كه البته به ميزان زيادي طنز پر رنگ تر ي توليد شده است و فضا ي حاكم بر نام هاي رستم و رخش و اژدها به شناخت مخاطب نزديك تر است
3-انسجام كلي و هارموني كه بر فضاي شعر حاكم است اجازه بيرون زدگي به هيچ كدام از تصاوير و المانهاي اين شعر نمي دهد
به شاعران جوان توصيه مي كنم به سمت و سوي اين فضا ها در شعر بروند چرا كه دوران تصاوير جدول ضربي و مقابله تصاوير رطب و لب ، اهوو دشت و رنجموره هاي فاقد ادبيت ، خلاقيت و كشف تقريبا تمام شده است البته اشتباه نفرماييد بنده به همين مقدار مخالف اشعار فقط متكي بر تكنيكي هاي زباني و او انگارد هستم ولي اعتقاد دارم كه مي شود مثل جناب وثوقي راهي در مسير اعتدال پيمود هم به مفهوم سازي رسيد و هم از مستقيم گويي و ابتذال دور شد و هم اينكه واگويه هاي ديگران را تكرار نكرد و مي شود كه شعر تجلي خاستگاه ذهني خود شاعر باشد
خداوند شاعر را حفظ داشته باشد
محمد وثوقی
1392/4/29 در ساعت : 20:53:29
سلام علیکم جناب ایزدی گنابادی
ممنونم که قابل دانسته‌اید استاد. «چرا رستم و سودابه و ‏رخش و سياوش همه ي بار اسطوره اي و حماسي آنها فرو ‏كوفته شده است» این عبارت "اسطوره‌های فروکوفته‌شده" ‏چه‌قدر به دلم نشست:‏
دگر چه پاس تو دارم به چشم رمزشناس
که آن‌چه در نظرم بود محتمل کردی!‏
بنده هنوز شاگردم.... ما کجا و این همه بزرگوارانه نگریستن ‏شما کجا. در پناه حق باشید.‏
بازدید امروز : 18,465 | بازدید دیروز : 32,276 | بازدید کل : 125,533,583
logo-samandehi