ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



حیــرت

******

به حیرتم ز خم خنجری که باید و نیست
زخون ریخته از پیکری که باید و نیست

دلم نشسته به بالین نعش باورهاش
نفیر ضجه ای و هنجری که باید و نیست

ز بم خرابترم، بر سرم چنان آوار
شده ست غیرت از خون تری که باید و نیست

هجوم هیبت طوفان و چشم خواب الود
چه کرده با دل جنگاوری که باید و نیست

ببین جماعت بت ساز دائم السجده
چه مومن اند به پیغمبری که باید و نیست

همان بِه این تن رنجور راه گم کرده
به نیل غرقه پی رهبری که باید و نیست

***
هزار کوچ لبالب ز رفتن ام و اکنون
رسیده ام به نهایت، دری که باید و نیست

دلم به جرعه ای از جام شوکران خوش بود
به بوسه ای ز لب ساغری که باید و نیست

وگرنه بی سر و پایم چه سر بلند کنم
ز داغ خجلت پای و سری که باید ونیست




--------------------------------------

 

کلمات کلیدی این مطلب :  حیــرت ،

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1392/4/19 در ساعت : 17:5:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  574


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مجید مه آبادی
1392/4/20 در ساعت : 22:32:55
ببین جماعت بت ساز دائم السجده
چه مومن اند به پیغمبری که باید و نیست

درود ودست مریزاد
بازدید امروز : 28,861 | بازدید دیروز : 22,066 | بازدید کل : 123,553,709
logo-samandehi