عطر نرگس کرده خوشبو خانه های شهر ما
کس نمیداند بجز اهل سعادت قدر ما
دیده ی خونبار دل فریادها دارد بسی
میرسد خوشبختی غمدیده ها از صبرما
چشم های سالکان نور هدایت دیده اند
هست تقدیر پریشان خاطران از فجرما
تاج شاهنشاهی و نعلین درویشان یکی است
میکند هر عاقلی یاد خوشش را نذر ما
این ملامت ها ندارد جایگاهی در عمل
فصل یاران هست آخر سرنوشت دهر ما
جعفری باید طریق خویش را پیدا کند
تا برافرازد نماد عشق را بر قصر ما
محمدرضا جعفری
برگرفته از تفاسیر آیات مبارکه زیر:
1. همه ي افراد انسان از هر نژاد و با هر نوع خصيصه ي مادي و معنوي، از دو انسان مرد و زن آفريده شده و نخستين مرد و زن که پدر و مادر همه ي انسان ها هستند، از نوع و طبيعت مشابه آفريده شده اند: «الذي خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها وبث منهما رجالا کثيرا و نساء».
2. انسان به مثابه ي بذر و نهال است (نه ماده خام) و نسبت به شکل ها و حرکت ها و جهت ها و عوامل گوناگون يکسان نيست. حرکت او به سمت کمال است و اين جوشش و خيزش، ريشه در فطرت او دارد، و اين خصلت به طور همگاني در عموم انسان ها ديده مي شود: «يا أيها الانسان انک کادح الي ربک کدحا فملاقيه».
3. گرچه انسان ها بخشي از شخصيت خود را از عواملي مي گيرند که در زندگي و جامعه نقش دارند، ولي بخش ديگري از شخصيت انسان ها که حايز اهميت است، ريشه در سرشت آن ها دارد و همه ي انسان ها، اين سرمايه ي عظيم را از خدا گرفته اند: «و نفخت فيه من روحي» و انسان ها شخصيت و وجدان فطري را قبل از کسب شخصيت و وجدان از پيش داشته اند.
4. تفاوت بينش ها و اختلاف عقيده ها، گرچه در ميان انسان ها فاصله انداخته است و از اين رهگذر آن ها را دامنگير گروه بندي هاي زيادي کرده است، ولي اين گونه فاصله ها حتي مرز حقوق باطل نيز هرگز آن ها را از طبيعت همگون انساني خارج نساخته است: «و ما کان الناس إلا امة واحدة فاختلفوا».
1. همه ي افراد انسان از هر نژاد و با هر نوع خصيصه ي مادي و معنوي، از دو انسان مرد و زن آفريده شده و نخستين مرد و زن که پدر و مادر همه ي انسان ها هستند، از نوع و طبيعت مشابه آفريده شده اند: «الذي خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها وبث منهما رجالا کثيرا و نساء».
2. انسان به مثابه ي بذر و نهال است (نه ماده خام) و نسبت به شکل ها و حرکت ها و جهت ها و عوامل گوناگون يکسان نيست. حرکت او به سمت کمال است و اين جوشش و خيزش، ريشه در فطرت او دارد، و اين خصلت به طور همگاني در عموم انسان ها ديده مي شود: «يا أيها الانسان انک کادح الي ربک کدحا فملاقيه».
3. گرچه انسان ها بخشي از شخصيت خود را از عواملي مي گيرند که در زندگي و جامعه نقش دارند، ولي بخش ديگري از شخصيت انسان ها که حايز اهميت است، ريشه در سرشت آن ها دارد و همه ي انسان ها، اين سرمايه ي عظيم را از خدا گرفته اند: «و نفخت فيه من روحي» و انسان ها شخصيت و وجدان فطري را قبل از کسب شخصيت و وجدان از پيش داشته اند.
4. تفاوت بينش ها و اختلاف عقيده ها، گرچه در ميان انسان ها فاصله انداخته است و از اين رهگذر آن ها را دامنگير گروه بندي هاي زيادي کرده است، ولي اين گونه فاصله ها حتي مرز حقوق باطل نيز هرگز آن ها را از طبيعت همگون انساني خارج نساخته است: «و ما کان الناس إلا امة واحدة فاختلفوا».
تاریخ ارسال :
1392/4/14 در ساعت : 16:58:10
| تعداد مشاهده این شعر :
1032
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.