ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سفرعشق

سفر عشق(عاشورایی)
**
آسمان دغدغه خویش عیان می سازد
لیک عشاق زمین را نگران می سازد
مانده در بهت حوادث، نگران آینه هم
از چه رو، دست قضا، تیر و کمان می سازد
یک نفر بیرق توحید به هم می دوزد
یک نفر خنجر و شمشیر و سنان می سازد
قامت عقل اگر غالب تقدیر گرفت
نکته ها در سفر عشق عیان می سازد
در تقابل، همگان را سفر اوج و سقوط
ماه من، مهر ازل رشته ی جان می سازد!

فاش کن، ای همه خورشید ،که این راز از چیست؟
بی زبانه، دلم از ناله زبان می سازد
ناله ی نی، نه فقط نای نیستان سوزاند
نغمه، گاهی  پی هرسوز، فغان می سازد
کهشکشان در نظر رود، فقط مهمان نیست
که درون دل هر چشمه مکان می سازد -
قوه جاذبه اش هر چه دل انگیز شود
خارج از آینه ها، گریه نهان می سازد
***
معرکه، معرکه ی رستم دستان شد، هان!
پیر زال از نفس عشق، جوان می سازد
یک نفر خسته و صد خیل، هیاهو تا رود
این تقابل چه شگفتی به جهان می سازد؟!
بی سبب نیست اگر در پی این رستاخیز
آسمان دغدغه خویش عیان می سازد:
کوفی و شامی و مکی، ز پی کشتن عشق
خنجر و تیر و سنان، خنده کنان می سازد!
****
مکتب شعر دینی
مکتب شعر امامیه
سیدعلی اصغرموسوی
قم- محرم1389ه.ش
 
 --------------------------------------------------
سایه
 
باز هم در تهرانم:
" میدان انقلاب"
سایه ام را می بینم
 که دیگر برایش رمقی نمانده است....
آرزوهای دیرینه ام تبخیر
و سایه ام، زیر پای رهگذران
                                      لِه می شود!
***
سیدعلی اصغرموسوی
تهران-1387
----------------------------
سفر  به آزادی
 
چراغ قوه ات را روشن کن
 بالای سر بگیر
نیازی به گذرنامه نیست.
جوّ ،اگرچه پر از کابوس است
اما رویای تو می تواند
تو را به کناردریاچه های نارنجی مشتری ببرد!
تا از آن دوردست ها
به دریاچه های "سیاه" زمین
سلام بکنی.
شب های خستگی،
کابوس نان و مسکن ،
تبعیض و آپارتاید ،...

تنها درد زمین است.
آنجا سیاه رنگی ممنوع است!
هیچ کس نمی تواند
نام تو را
سلام تورا
کلام تورا
با رنگ سیاه بنویسد؛
قلب ها رنگی
لیست ها همگی ،همیشه سفیدند.
  تمام قوانین را، با مداد رنگی می نویسند!
**
پاشو مرد
ای مرده از زندگی
چراغ قوه را روشن کن!
***
سیدعلی اصغرموسوی
قم - 1383 

......



   تاریخ ارسال  :   1392/3/19 در ساعت : 23:45:45   |  تعداد مشاهده این شعر :  1508


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

وحید ضیائی
1392/3/21 در ساعت : 9:17:7
وزن که عاملی از عوامل انتقال احساس شاعر است در شعر اول سنگین تر از آن است که بار عاطفی شعر را به دوش بکشد ...

در مورد نوشته های دوم و سوم هم اگر پشت هم نوشته شود ادعایی در شعر بودن نخواهد داشت و عاری از ساختار شعری اینگونه است. تجربه هایی می تواند باشد برای یک شاعر کلاسیک سرا جهت پر کردن دفتر مشق شعر . پاینده باشد .
صادق ایزدی گنابادی
1392/3/22 در ساعت : 15:15:18
سلام بر دوست محترم جناب اقای وحید ضیایی

در مورد شعر اول فرموده اید که وزن سنگین تر از آن است که بار عاطفی شعر را به دوش بکشد

اگر منظور حضرت عالی از وزن وزن عروضی است وزن این شعر تکرار فعلاتن است و اتفاقا پر کار بردترین وزن و روان ترین وزن در شعر سنتی است و اگر منظور شما از وزن آهنگ بر خاسته از هم نشینی کلمات و نه هجا ها ست حقیر تخصصی در تشخیص این چنین وزنی ندارم و قضاوتی نمی توانم داشته باشد

و اما در خصوص شعر دو م و سوم ،صادقانه خدمت شما عرض کنم که حقیر با بسیاری از دیدگاههای حضرت عالی در شعر موافقم و شما را هم انسان بسیار خوشفکر ی می دانم

با این همه جناب اقای ضیائی مقوله ارزش گذاری و اظهار نظر کلی در خصوص یک شعر به شدت نسبی است همچنین ناقد باید نوع نگاه شاعر را به شعر نیز در نظر داشته باشد و بر این دو اساس به نتیجه گیری دست یازد

جناب موسوی از آن دسته شاعرانی است که ابتدا محتوا و معنا در ذهنشان شکل می گیر د و برای تبدیل این محتوا به مدیوم شعر از تصویر و کلمات استفاده می کنند در نزد جناب موسوی اندیشه و محتوا اصل است و کلمات و تصاویر ابزاری بیش نیستند مثلا در شعر سایه مفهومی شبیه نوعی نامیدی و یاس در ذهن شاعر شکل گرفته است ( نامیدی و یاسی که معمولا انقلابیون بعد از تبدیل نهضت به حکومت به ان دچار می شوند ) این مفهوم با تصویر سایه و میدان انقلاب

به مخاطب القا شده است و اتفاقا بر مبنای قانون نسبیت و در نوع خود موفق بوده است بسیاری از شاعران محتوا گر ا هستند که غیر از شعار و مستقیم گویی وکلی گویی در خصوص این گونه دغدغه ها چیزی در چنته ندارند و به جناب موسوی به خاطر استفاده ازهمین مقدار تصویر و تخیل باید تبریک گفت گرچه می توان در مورد همین شهر نظرات ارشادی در مورد دور شدن از منطق نثر و همچنین رعایت ایجاز مطرح کرد

شعر دوم نیز همین گونه سروده شده است شاعر به نوعی مخاطب را تشویق به ملکوتی بودن می کند و از نوع گفتار و زبان مولانا و سعدی که مرغ باغ ملکوتم و ... عبور می کند و وارد فضای زبانی امروز (گذر نامه و ...)واستفاده از تصاویر تجربه شده انسان امروز می شود که تا اینجا باید شاعر را ستود ضمن اینکه همین شعر می تواند جهت رسیدن به ساختار شعری مستحکمتر ضمن رعایت دیدگاه مستقل شاعر به شعر ویرایش شود و یا اینکه به شاعر گوشزد شود که جاهایی شعر به شعار نزدیک شده است

ویا از جناب موسوی خواست که پاره اخر شعر "پاشو"به بعد قابل حذف است

جناب اقای ضیائی

باز هم تاکید می کنم جناب عالی را خصوص شعر فرد بسیار با سوادی می بینم و از شما استدعا دارم که بیشتر در نقد وارد شوید و با ذکز جزییات و توجه به ابعاد مختلف تمام کاربران سایت را یاری بفرمایید

خداوند شما را در پناه خود حفظ داشته باشد
رضا محمدصالحی
1392/3/20 در ساعت : 15:45:21
کهشکشان در نظر رود، فقط مهمان نیست
که درون دل هر چشمه مکان می سازد -

قوه جاذبه اش هر چه دل انگیز شود
خارج از آینه ها، گریه نهان می سازد

سلام سید بزرگوار جناب موسوی گرامی

بسیار عالی .

و لذت بخش . دست مریزاد
سید علی اصغر موسوی
1392/3/21 در ساعت : 20:27:31
سلام
درود و سپاس
از حسن نظرتان سپاسگزارم
موفق باشید
فاطمه خواجویی راد
1392/3/26 در ساعت : 0:32:56
با سلام استاد عزيز وگران قدر جناب موسوي

درود بر تعهد قلم شما

پاشو مرد
ای مرده از زندگی
چراغ قوه را روشن کن!
سید علی اصغر موسوی
1392/3/21 در ساعت : 20:17:41
هوالعلیم. هرکسی از ظن خود شد یارمن. هرکس در نوع سرودن و نوع پرداختن "آزاد" است و "نقد" تنها بررسی قردادهای ادبی است و تمایز بین "درست و نادرست" صحیح و غلط و ...
قلم های "مریض با قلب های مریض تر" بهتر است ، جای بهتری را برای "عقده گشایی" بیابند !
چون من "دانسته " می نویسم و به درجه ای از"آگاهی" رسیده ام که "سره از ناسره" را تشخیص دهم !
یا حق
مرضیه مرادی
1392/3/20 در ساعت : 10:33:51
سلام
زیبا بود پاینده باشید
سید علی اصغر موسوی
1392/3/21 در ساعت : 20:28:18
سلام
درود و سپاس
از حسن نظرتان سپاسگزارم
موفق باشید
علی اصغر اقتداری
1392/3/23 در ساعت : 0:46:24
سلام بزرگوار!
باز هم با دست پُر !
انصافاً هر سه کار شما زیبا بود ولی سپید اولی را بیشتر پسندیدم
مانا ونویسا باشی
سید علی اصغر موسوی
1392/3/23 در ساعت : 2:9:12
سلام

سپاسگزارم استاد

همان که فرموده اید کاملا درست است

**

شعر نخست شعری ساختارمند با مفاهیم دینی و اعتبار تاریخی است

که با رعایت تمام اصول مکتب شعر امامیه سروده شده است و در هر بیت دقت کافی برای رساندن مفاهیم "سمبولیکی مطالب به کار رفته است.

مثل بیت پایانی که : "لف ونشر گونه ی" کوفی به خنجر و شامی به کمان و مکی به سنان ،بر می گردد.

***

شعر (هایکو) یک شعر تخصصی در فتر من است ، چون هم سیاسی است ، هم نوستالژیک و با استفاده از چند کلمه ی کلیدی نوع نگاه و طرز نگاه و استنباط من از

امید و ناامیدی ، انسان و سایه و حقیقت و مجاز، مکان و منزلت مکانی مورد نظر است و تفاوت های فرهنگی دیروز و امروزش و تفاوت حقیقتی "من "که فردی حقیقی و حقوقی بودم و امروز جز "سایه" ای بیش نیستم !که هیچ اعتباری حقیقی ندارد و همه به راحتی از رویش رد می شوند. کلمه به کلمه ی شعر سایه نشان دهنده ی واقعیت ملموس افرادی است که به امید "کعبه" سر از "ترکستان" در آوردند.

***

شعر سوم یک شعر"آزاد" است و با استفاده از واژگان متضاد و ایجاد منحنی بالا و پایین و تعریف موقعیت هرکدام ؛کلمات آشکارو پنهان را در کنارهم قرارداده حرفی گفته باشم، که هم دارای پیام باشد، هم حس همراهی بامن را در مخاطب ایجاد کند. شعری ساده، شعاری و روان است با ویژگی اشعار اعتراض گونه !

جا دارد از جنابعالی و جناب ایزدی گنابادی برای این حسن سلیقه تشکر کنم،نقد ایشان بجا و منصفانه بود

**

البته توضیحات من برای{ منظور خاصی }بود ؛ که امیدوارم توضیح واضحات ، به حضرتعالی و دیگر اساتید ارجمند ،جسارتی نشده باشد

پاینده باشید



.

مرضیه عاطفی
1392/3/20 در ساعت : 11:52:15
سلام جناب سید موسوی
حقا که این ذوق سرشار قابل تحسین است!
قلمی روان و طبعی جاری!

در پناه خداوند زیبا آفرین؛ همواره زیبا نویس باشید!
سید علی اصغر موسوی
1392/3/21 در ساعت : 20:29:46
سلام
درود و سپاس
از حسن نظرتان سپاسگزارم
موفق باشید
علی‌رضا حکمتی
1392/3/23 در ساعت : 10:2:48
باسلام
همواره سرشارسرودن باشید.
زهرا شعبانی
1392/3/25 در ساعت : 15:8:40
درود بر استاد موسوی ارجمند
اشعاری بسیار زیبا و فاخر
پایدار باشید انشاالله...
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 7 ماه و 20 روز و 15 ساعت و 12 دقیقه و 33 ثانیه است همراه شماییم 461689953.106 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 16,143 | بازدید دیروز : 13,107 | بازدید کل : 124,474,824
logo-samandehi