ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



باران عاطفه < صاعقه ای ست دیدنت >
( باران عاطفه )
 
 صاعقه ای ست دیدنت
 در پیچ و تاب هزار تندر
 که می شکافد
گوشه  گوشه  آسمان فیروزه ای را
با شراره ی نگاه
نگاهت می سوزاند مرا
 در آتشی آشنا
که به خود باز گردم
از هرچه هست و نیست
باران عاطفه کجاست
 که ببارد بی امان
و دانه دانه ی شرم را
 از گونه های تب زده بزداید
 

            محمد روحانی ( نجوا کاشانی ) 
 


کلمات کلیدی این مطلب :  باران ، عاطفه ، آسمان ، فیروزه ای ، دانه ، شرم ، تندر ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/3/14 در ساعت : 21:31:32   |  تعداد مشاهده این شعر :  2908


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1392/3/15 در ساعت : 23:37:24
سلام بر شاعر محترم
شعر به خوبي آغاز مي شود تا آسمان فيروزه اي را گرچه فيروزه اي قابل حذف است
"با شراره نگاه "تكرار تصوير پاره قبل است و قابل حذف مي باشد
همچنين نگاهت در سطر ششم
شعر با شروع پاره "كه به خود بازگردم از هرچه هست و نيست "شعار الود ه مي گردد
سطر باران عاطفه كجاست شاعرانه گي را به شعر بر مي گرداند البته توضيح اينكه باران چنين كند چنين كند وضوح بعد از اختصار است و شعر را بدون جهت طولاني كرده است
حقير اين شعر را با نگاه خودم اين طور تغيير مي دهم و اين گونه آن را در ذهن خودم ثبت مي كنم ممكن است شاعر و ساير كاربران با اين خوانش من موافق نباشند كه من در جواب مي گويم آقا اختيار ذهن خود م را كه دارم
صاعقه ايست ديدندت
در پيچ و تاب هزار تندر
كه مي شكافد گوشه گوشه ي اسمان را
و مي سوزد مرا
در آتشي آشنا
فرياد مي زنم
باران عاطفه كجاست ؟
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1392/3/18 در ساعت : 5:54:27
سلام بر جناب ایزدی گنابادی عزیز
از این که محبت و حوصله ی خویش را در قالب نقد این شعر گذاشته اید سپاس گزارم اگر چه پیشنهاد حضرت عالی شعر را از خیال انگیزی شاعرانه دور و به متنی روزنامه ای نزدیک می کند به حکم ارادتی که به شما و نظراتتان دارم سعی می کنم در آینده به اختصار مورد نظر شما ولی بافتی شاعرانه تر دست یابم
باز هم از حضور و مهربانیتان سپاس
.
سیاوش پورافشار
1392/3/16 در ساعت : 18:59:23
با سلام و عرض ادب
اسکلت شعر بسیار مستحکم است ضمن اینکه کامل نیز هست بنابراین شاعر برای ساختن ساختمان شعرش کاملا زمینه را مساعد کرده است حال می ماند اینکه پذایرایی کجا باشد هال کجا پاسیو کجا و الخ
البته این حداقل انتظاری است که از یک شاعر با تجربه می رود حال صورت عینی مثال اسکلت را در این شعر بازگو می کنم تا حرف در لفافه نگفته باشم
اگر یک شعر را تقسیم کنیم به شرح زیر می تواند باشد:
1-پی=وزن
2-اسکلت=ساختار شعر
3-بنایی=صور خیال
4-نما=فرم
چون شعر سپید است پس حالت ویژه دارد و قبول است ساختار شعر مستحکم است چرا که ارتباط تصاویر و واژه ها به هم محکم است که برداشتن بعضی سطور مثل(( در پیچ و تاب هزار تندر)) اگرچه اسکلت شعر را دچار مشکل نمی کند اما شبیه x های ضد زلزله در طراحی های مدرن است مورد دیگر اینکه جوشهای انجام شده مستحکم است و سطحی نیست (منظور جوش حروف ربطی و اضافه است)
بنای خوبی هم در شعر کار کرده است. صور خیال شعر اگرچه می توانست بیشتر مخاطب را با آشنایی زدایی ها همراه کند در محور جانشینی یکی دو مورد در بحث استعاره می بینیم مثل
نگاهت می سوزاند مرا
در سطور با شراره ی نگاه
نگاهت می سوزاند مرا
بنا یک دیوار اضافی ساخته که در پلان نهایی شعر نیست دیوار اضافی با ((شراره نگاه است)) می توان آن را اینگونه برداشت
با شراره نگاه می سوزانی مرا
در سطر زیر به نظر می رسد به جای بزداید بچیند می آمد بهتر بود یعنی بنا در این قسمت دیوار از آجر موجود دست برداشته و از آجر کوره دیگر استفاده کرده است اگرچه هیچ ایرادی به بنا نمی توان گرفت
و دانه دانه ی شرم را
از گونه های تب زده بزداید
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1392/3/18 در ساعت : 6:8:41
سلام بر جناب پور افشار عزیز
از این که محبت و حوصله ی آن دوست بزرگوار که در قالب نقد بر این شعر ارایه شده سپاس می گزارم . امید است نگاه و نقد حضرت عالی بتواند شعر ها را به سمت خیال انگیزی و شاعرانگی بیشتر سوق دهد
باز هم از حضور و مهربانیتان سپاس
علی اصغر اقتداری
1392/3/16 در ساعت : 16:28:26
سلام جناب روحانی عزیز!
جسارتم را ببخشید چون به شما وشعر های خوبتان ارادت دارم نظرم را هرچند شاید غیر کار شناسانه اعلام می کنم
شعر شما در قالب سپید سروده شده وتا آن جایی من خوانده وشنیده ام اولین خصیصه ی این شعر رعایت ایجاز در کلام است و.حتا می توان گفت که شناسنامه ی شعر سپید ایجاز است که شما در این شعر کمتر از آن استفاده کرده اید و اساتید دیگر هم به آن اشاره کرده اند ودیگر این که از هم آوایی حروف وقافیه های کناری وداخلی کمتر استفاده شده است
الته این ها که گفته شد اززیبایی کار شما نمی کاهد بلکه می توانست بر محاسن آن بیفزاید
مثلاً
صاعقه ای ست دیدنت
در پیچ وتاب هزار تندر
که می شکافد آسمان را

نگاهت می سوزاند مرا
تا به خود باز گردم

باران عاطفه کجاست ؟
که دانه دانه ی شرم را
از گونه های تب زده بزداید
با پوزش مجدد مانا وسر بلند باشی
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1392/3/18 در ساعت : 6:2:35
سلام بر جناب اقتداری بزرگوار
از محبت و حوصله ی شما در ارایه این نقدصمیمانه سپاسگزارم بدون شک پیشنهاد حضرت عالی خیال انگیزی شاعرانه این شعر کوتاه را محدود و دایره ی پروازش را تنگ می کند . با وجود این سعی می کنم از نظراتتان استفاده کنم
باز هم از حضور و مهربانیتان سپاس
حمیده میرزاد
1392/3/17 در ساعت : 16:48:16
سلام استاد..

باران عاطفه کجاست
که ببارد بی امان
و دانه دانه ی شرم را
از گونه های تب زده بزداید


بسیار زیبا...
مرضیه اوجی
1392/3/19 در ساعت : 1:51:8
درود بزرگوار فرهیخته
خود را کمتر از نقد می دانم
اما چیزی در شعر زیبایتان نظرم را جلب نمود
اگر تندر را صدای مهیب رعد بدانیم طنین یا پژواک تندر تشبیه صحیحتری به نظر میرسد تا پیچ و تاب تندر

زیاده گوییم را عفو فرمایید
سید نقی عباس «کیفی»
1392/3/19 در ساعت : 2:6:28
...نگاهت می سوزاند مرا
در آتشی آشنا
که به خود باز گردم...

با سلام و ادب
شعر زیبایی از شما خواندم استاد.
سلامت باشید
محمد یزدانی جندقی
1392/3/15 در ساعت : 0:19:10
سلام جناب دکتر روحانی
درود بر شما
خوشحالم که فرصت عرض ادب وارادت فراهم شد بسیار زیبا سروده اید یا حق ...
بازدید امروز : 1,819 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,166,130
logo-samandehi