ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چار پاره.....

 

چهلْ خورشيد شعله مى تابند
تا نظر مى كنم درونم را
روز هايم به شب رسيده ولى...
تا سفر مى كنم درونم را
 
سينه ام سوختْ مى كند اى واى
رنگ هاى كه در غروبم بود
سمت شرقِ دلم كباب شده
شعله هاى كه در جنوبم بود
 
كاش امشب دوباره بر گردى
زندگى را براتْ هديه كنم
سينه را پاره كنى با چاقو
منى بيچاره باز بخيه كنم
 
ساعت 8 صبح تك تك شد!
كيستى؟...گفت:" اسم من مرگ است"
گفتم از جسم من چه مى خواهى
گفتْ اهل خدا درين ارگ است

كم كم از قافيه برون رفتم
تا كه امشب رديف "درد" امد
انقدر شعر, به أتش زده شد....
ناله هاى كه ازين فرد امد
 
بس كه عمريست زهر نوشيدم
مرگ از دست من به جنگ افتاد
زندگى شاعريست با احساس
ليك از جسم من به تنگ افتاد
 
 
كس به دادم نمى رسد اينجا
هر كس از سهم خويش بى زار است
جسم من پوست مى شود هر شب
فكر كردم درون من مار است
 

ب خود امان
المان

کلمات کلیدی این مطلب :  زندگى شاعريست با احساس ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/3/3 در ساعت : 19:55:20   |  تعداد مشاهده این شعر :  844


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

دکتر آرزو صفایی
1392/3/4 در ساعت : 18:37:43
درود بر شما
زیبا سروده تان را دوست داشتم
نصیر مجاب (افغانستان)
1392/3/5 در ساعت : 18:43:5
امان جان
لذت بردم عزیز!
سید حکیم بینش
1392/3/3 در ساعت : 22:6:22
چار پاره بسیار قشنگی بود درود بر شما. همه ابیات از استحکام برخوردار بودند و طرح پرداخت زیبایی داشت
درود بر شما
حمید خصلتی
1392/3/4 در ساعت : 15:55:1
باسلام خوبست اگر شعر سنتی میگوییم خود را مکلف به رعایت وزن کنیم.خیلی از قسمت های شعرتان از وزن خارج است.هرچند ارتباط معنایی بسیاری از سطرها هم از دست رفته است.گاهی شعرهای قوی تری از شما میخوانم.این شعر چنگی به دل نزد عبدالله موفق باشی برادر.
بازدید امروز : 3,794 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,168,105
logo-samandehi