ده بند ناقابل
پیشکش به پیشوای دهم
امام هادی (ع)
امام ستاره ها
ابر، بی پرده گفت رازش را
آسمان قطره ای تبسّم کرد
پیش پای تو باد را رقصاند
پرده را غرق در تلاطم کرد 1
تو امام ستاره ها هستی
کهکشان ها مجاورت هستند
با دعای تو نور می گیرند
ماه هایی که زائرت هستند
ماه ها - زاائران غمگینت -
از قضا و بلا خبر دارند
غصّه ات را چه خوب می فهمند
سال هایی که از تو سرشارند
سال هایی که سخت می گذرند
همچنان مانده اند در حرمت
سال هایی که...آه، جای گلاب
درد افشانده اند در حرمت
سامرا شهر غربت است آقا
جای خوبی برای ماندن نیست
تا ضریح تو مقتلی گویاست
احتیاجی به روضه خواندن نیست!
خون دل می خوری و می دانی
داغ دل را انار می فهمد 2
وقتی از راه می رسد پاییز
حسّ گُل را بهار می فهمد
بلبلان بغض کرده، می خواهند
همدم بی قراری ات باشند 3
شیرها التماس می کردند
خادم افتخاری ات باشند 4
***
شاعر شعرهای طوفانی
به تب آور جنون دریا را
باز هم در کویر غوغا کن
بتکان از سراب، دنیا را 5
ای نوای حماسی تو رسا
نغمه هایت طنین بیداری
به برآشوبی جهان از خواب
چشم های تو روشن است؟ آری
از نگاه مشعشعت پیداست
مرد چشم انتظار می آید
بعد از آن لحظه ی تماشایی
با تو دنیا کنار می آید 6
مهر 91
اشاره ها:
1) هنگامی که امام هادی (ع) به دربار متوکّل (ل) می رفت، در مقابل درب ورودی کاخ او پرده ای قرار داشت که توسّط خادمان درباری برای احترام به آن حضرت (ع) کنار زده می شد... این وضع ادامه داشت تا روزی متوکّل (ل) به تمام خادمین خود دستور می دهد تا از این کار امتناع ورزند و اینگونه به امام هادی (ع) بی احترامی کنند! بعد از آن، وقتی امام هادی (ع) خواستند وارد دربار شوند، بادی وزید و پرده را کنار زد و هنگام برگشت ایشان باز هم این اتفّاق افتاد.
متوکّل (ل) نیز وقتی این کرامت را دید، به خادمان خود دستور داد جهت بیشتر آشکار نشدن فضیلت آن حضرت، طبق گذشتع رفتار کرده و پرده را کنار بزنند. (منتهی الآمال)
2) امام هادی (ع) به دستور معتز (ل) با سمّی که در انار ریخته شده بود، به شهادت رسیدند. (وفیات الأئمّه، ص386)
3) متوکّل (ل) در کاخ خود، جایگاهی داشت که دور دیوار آن بلبلان و مرغان آوازخوان بسیاری بود و او هروقت در آنجا می نشست، به خاطر صدای آن پرندگان صدای هیچ کسی را نمی شنید. ولی هر بار امام هادی (ع) به آن جایگاه می آمدند، پرندگان ساکت می شدند، به طوری که صدای هیچ یک از آن ها شنیده نمی شد و زمانی که آن حضرت (ع) از آنجا خارج می شد، پرندگان باز شروع به سر و صدا می کردند. (منتهی الآمال)
4) متوکّل (ل) در کنار قصر خود جایگاهی داشت که شیران و درندگان را در آنجا قرار داده بود. روزی به دستور متوکّل (ل) امام هادی (ع) را به داخل آن جایگاه بردند... امام (ع) در آنجا مشغول نماز شد و در آن حال شیران و درندگان دور آن حضرت (ع) می چرخیدند و صورت خود را بر پای مبارکش می گذاشتند. (خرایج)
5) اشاره به شاعر بودن امام هادی (ع) و قرائت شعر در مذمّت دنیا در دربار متوکّل عبّاسی (ل).
6) امام هادی (ع) فرمود: پس از من، فرزندم حسن (ع) جانشین من است و پس از او فرزندش مهدی (عج) جانشین اوست. کسی او را نمی بیند و نامش را نمی توان برد تا ظهور کند. زمین را پر از عدل می سازد، همچنانکه پر از جور و ستم می شود... (امالی شیخ صدوق، ص 278)
تاریخ ارسال :
1392/2/24 در ساعت : 1:23:34
| تعداد مشاهده این شعر :
1075
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.