ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



امید
چگونه می شود مرد
وقتی زندگی
از پنجره ی روبرو دست تکان میدهد
و موهای خرمایی اش را روی شانه میریزد
مرگ چطور دلش می آید
چشم هایم را ببندد
وقتی زندگی
هر شب پرده را کنار میزند
 تمرین رقص میکند
و مرا به طنازی میخواند
چگونه میشود خاک را در آغوش کشید
وقتی که گلهای بهاری
بستری گرم هستند
برای دوباره عاشقی
هنوز زود است
و من
به چشمان سرمه کشیده ی فردا
امید دارم


کلمات کلیدی این مطلب :  امید ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/2/3 در ساعت : 13:17:52   |  تعداد مشاهده این شعر :  804


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

وحید ضیائی
1392/2/3 در ساعت : 14:9:43
از عبارت چشمان سرمه زده ... بسیار لذت بردم . شعر شاید در پرداخت زبانی برای معاصریت بیشتر جای کار داشت اما امید زنده ی شعر روح نوازی می کرد . ممنونم .
.....................................................
درود استاد گرامی
نظرتان متین
حضور پر مهرتان را سپاسمندم
علی میرزائی
1392/2/3 در ساعت : 15:36:56
سلام سرکار خانم دکتر صفایی
سروده ای روان با زیبایی بیان
و آرام بخش جان است و فخر دل گشای
مشتاقان و امید واران.
درود بر شما

......................................................
درود بسیار بر شما استاد میرزائی ارجمند که همیشه مرا مورد لطف قرار میدهید
حضور ارزشمندتان را سپاس استاد
پایدار باشید
سحر دگلی (آریایی)
1392/2/6 در ساعت : 1:22:13
سلام و درود نازنین آرزوی مهرپرورم
احسنتت عزیزخوبم
زیبایی دلربا
همواره آرامش زندگی تو را دوست باشد و همراه
زنده باشی و زندگی کنی عزیزدلم

قلمت جاودان
احساست در امان باد
.............................................
درود بسیار سحر عزیزم
بانوی دوست داشتنی پارس
حضورت موجب دلگرمی من است
همیشه ماندگار باشی عزیزم
زهرا آراسته نیا
1392/2/4 در ساعت : 1:17:7
سلام
زیبا سرودید
زنده بااشید بانو ...

.........................................
درود مهربان بانو
حضور ارزشمندتان زیباست
پایدار باشید
سارا وفایی زاده
1392/2/4 در ساعت : 18:27:42
سلام آرزو جان

زیباست

..........................................
درود بر سارا عزیزم
نگاه شما و حضورتان زیباست
سپاس

شهاب نجف آبادی
1392/2/5 در ساعت : 6:53:18
چگونه می شود که مرد اگر که زندگــانی ات
برای تـو تکان دهد دو دســت خوب خویش را
---------------------
به یاد سهراب و شقایق هایش
موفق و شاعر بمانید
................................................
درود نیک مهر گرامی
حضور ارزشمندتان را سپاسمندم
علی‌رضا رضایی (مجنون)
1392/2/3 در ساعت : 13:23:48
و من
به چشمان سرمه کشیده ی فردا
امید دارم
که یکی می آید ....


سلام بانو
زیبا بود و دلنشین

.....................................
درود بر شما مهر پرور گرامی
حضور ارزشمندتان را سپاسمندم
هادی ارغوان
1392/2/3 در ساعت : 14:1:55
سلام
لذت بردم
حال وهوای خوبی داشت این سپید.
متفاوت بود
دست مریزاد.

........................................
درود بر شما مهرپرور گرامی
حضور ارزشمندتان را سپاسمندم
علی اصغر اقتداری
1392/2/5 در ساعت : 0:36:47
وتو چه زیبا به چشمان سرمه کشیده ی فردا امید داری
آفرین بر این نگاه سرشار از امید

....................................................
درود بسیار استاد ارجمند
مهر حضور ارزشمندتان را بسیار سپاس
سید حسن مبارز
1392/2/3 در ساعت : 13:31:57
مرگ چطور دلش می آید
چشم هایم را ببندد
وقتی زندگی
هر شب پرده را کنار میزند

خیلی خوب بود و زیبا. موفق باشید.
..........................................
درود جناب مبارز گرامی
این حضور پر مهر شماست که زیباست
استوار باشید
محمد نجفی نوکاشتی
1392/2/3 در ساعت : 14:26:54
درود خانم صفایی
امید زیبائیست...
موفق باشید

.....................................
درود بر شما نیک اندیش گرامی
حضور ارزشمند شما زیباست
پایدار باشید
سید حسن رستگار
1392/2/3 در ساعت : 19:31:33
سلام ودرد بر خانم دکتر صفایی



بسیار زیبا سروده اید

مرحبا به قلمتان



بر قرار و بر مدار

یا علی

.................................................
درود بر شما نیک مهر گرامی
مهر حضورتان را بسیار سپاس
پایدار باشید
علی رضا آیت اللهی
1392/2/4 در ساعت : 10:44:33
سلام به شاعره ی بزرگ دانش و بینش
(1)
فدای سلامت نفس ، حُسنِ اخلاق ، متانت ، سعه ی صدر ، و به ویژه درکِ والا ، وسعت نظر ، فکر روشن و نهایتا" بینش و توکل الهی سرکار عالی بروم ؛ که چنین منشی بزرگ در شعرهائی سترگ تجلٌی می کند .
من و امثا ل من ، از قلٌه های اورست گرفته تا شرق دریای مدیترانه ، می نشینیم و برای هیچ و پوچ به سر و کلٌه خود می کوبیم تا غرب وحشی و خونخوار طی فرایند سادیسم سیاسی خود آنرا به یک ماژوخیسم اجتماعی نزد ما تبدیل کند ، یا لااقل تعبیر کند... و بهترین بهره برداریهای سیاسی و اقتصادی را از آن بنماید .
امٌا سرکار عالی زندگی را همانطور می بینید که اللهِ اکبر و رحمن و رحیم به ما ارزانی داشته است ؛ و این ، یعنی بینش : بینشی که در این سپید سروده ی شکلی و به ویژه سپید سروده معنوی ، نه تنها در یک بهار طبیعی بلکه همچنین بهاری نیک پندار ، بهین گفتار و درست کردار جوانه زده است :
« چگونه می شود مرد
وقتی زندگی
از پنجره ی روبرو دست تکان میدهد »
( ادامه دارد )
روح الله احمدی (سبز)
1392/2/3 در ساعت : 14:32:38
درودها خانم دکتر عزیز قلمتان جاری

.........................................
درود بر شما نیک مهر گرامی
حضور پر مهرتان را سپاس
مصطفی پورکریمی
1392/2/4 در ساعت : 1:8:11
سلام خانم دکتر صفایی مهربان

بسیار زیبا سروده اید درفرازهایی که دوستان انتخاب کرده اند غوغا کرده اید انشاالله سال های سال باعزت زندگی کنید و عاقبت بخیر شوید

...................................................................
درود استاد ارجمند
زیبا حضور ارزشمند شماست
پایدار باشید و مانا
علی رضا آیت اللهی
1392/2/4 در ساعت : 10:45:26
(2)
در دین و آئین ما زندگی موهبتی الهی است ، تجلی ذات پروردگاری که :
الله جمیل و یحبٌ الجمال
... و مرگ به معنی نیستی دنیوی و عدم زندگی که در آن نه تنها خود کشی بلکه حتی تن دادن به مرگ به شدٌت نهی شده است ؛ و هرتلاشی برای حفظ زندگی نه تنها مجاز ، بلکه ضروری و مقدٌس شناخته شده است . حتی اگر مرگ و منادیان خود پرست و انحصار طلب و تمامیٌت خواه دنیای حرص و جاه بخواهند چشمان انسان را ببندند بر انسان است که سوء نیٌت آنان را به درستی دریابد و در جهت حفظ جان خود از هر جهت کوشش کند :
« چگونه میشود خاک را در آغوش کشید
وقتی که گلهای بهاری
بستری گرم هستند
برای دوباره عاشقی »
و چه تشبیهی عالی دارید برای زیبائی فردا :
« و من
به چشمان سرمه کشیده ی فردا
امید دارم »
امید و آرزو ، سرکار خانم آرزو صفائی که این لقبتان هم حاکی از انید و صفای وجودی شما است .
و به امید وفای بیش و بیشتر دنیا به سرکار عالی ، امثال سرکار عالی ، و تمام مردم دنیا به دور از چشم شیطان ، و شیاطین ، و شیطان صفتان استکباری جهان .
استوار و پایدار باشید انشاء الله .

......................................................................
فراوان درود بر استاد ارجمند جناب آیت اللهی گرامی
از اینکه مرا مورد مرحمت خویش قرار داده اید بسیار سپاسمندم
اگر چیزی آموخته ام از دانش شما گرامی و دیگر اساتید بزرگوار است
مهر شما استاد نیک اندیش بر من فزون است
و امید که بتوانم به مهر پاسخگو باشم
نگاهتان را بر این دلنوشته ارج مینهم
و همیشه در انتظار آموختن دانشتان هستم
پایدار باشید
وحیده افضلی
1392/2/3 در ساعت : 14:14:56
خیلی زیبا بود آرزوی عزیز
لحظه هایت پر از زندگی باد
......................................
درود بسیار بر وحیده عزیزم
حضور گرانقدر شما زیباست بانو
استوار باشید
نصیر مجاب (افغانستان)
1392/2/3 در ساعت : 17:9:23
چگونه میشود خاک را در آغوش کشید
وقتی که گلهای بهاری
بستری گرم هستند

زیبا سرودید خانم دکتر !

..........................................
درود بر شما گرامی
مهر حضورتان راسپاس
فرج الله نعمتی (نادر)
1392/2/6 در ساعت : 19:5:34
و انسان به آرزو زنده است
آرزویی از جنس فردا
که به چشمان روشن خویش
سرمه کشیده است
سرمه ی امید.
پاینده باشید و همچنان سراینده .

.........................................................
درود بر شما
مهر حضورتان را سپاسمندم
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1392/2/4 در ساعت : 2:42:18
سلام خانم دکترصفایی گرامی
زیبا ودلنشین سروده ای لذت بردم

مرگ چطور دلش می آید
چشم هایم را ببندد
وقتی زندگی
هر شب پرده را کنار میزند

برقرارباشید

...........................................
درود بسیار استاد گرامی
حضور ارزشمندتان زیباست
سپاس بر شما پاینده باشید
بازدید امروز : 2,195 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,223,402
logo-samandehi