ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شب باش
شب باش و ازادامه ی یک کهکشان بیا
از پشت پرده های سیاه جهان بیا
بالانشین شهر مشاهیرعاشقی
یک شب به سمت کوچه ی افتادگان بیا
قانون آسمان و زمین را به هم بریز
باران برو به چشمم و رنگین کمان بیا
شک کن به حرف آینه  ها از لب خودت
یک بار هم شبیه خودت برزبان بیا 
از پیش پای آمدنت می روم کنار
وقتی که دور دو ر شدم بعد از آن بیا
کلمات کلیدی این مطلب :  شب ، باش ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1392/2/2 در ساعت : 14:43:52   |  تعداد مشاهده این شعر :  966


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمید خصلتی
1392/2/5 در ساعت : 10:8:36
گاهی در شعر با مضامین ومحتوایی روبرو هستیم که در خدمت قافیه قرار گرفته اند یا بهتر بگویم در بسیاری از اشعار می بینیم که همه ی شعر از قافیه تبعیت می کند.اما در این شعرتمام واژه ها در خدمت محتوا ومضمون قرار گرفته است طولانی بودن طول مصراع ها از نظر استفاده کردن به جا ازوزن وهمچنین کند بودن ریتم وزن باعث شده است تا وقتی مخاطب به پایان مصراع می رسد با شنیدن وخواندن واژه ی بیا نوعی از انتظار را تجربه کند که سرشار از تصاویر تجربه شده توسط خود مخاطب است.
میگوید شب باش ودر همین آغاز مخاطب شب را باتمام ویژگی هایش حس میکند والبته اولین حسی که به مخاطب می دهد تاریکی است و درعین این تاریکی صحبت از نور است در حقیقت شاعر میگوید تو نور هستی واز درون تاریکی با تعبیر ادامه ی یک کهکشان
مقصود خودش را به ذهن می رساند همچنین در مصراع دوم بیشتر به این نکته تاکید می کند:از پشت پرده های سیاه جهان
.به نظر میرسد شاعر با آوردن شب در ابتدای بیت از روی عمد دارد مارا با ارزش آنچه دارد از پشت پرده های سیاه و از ادامه ی کهکشان فرا می خواند روبرو می کند. این پیچش تعمدی تصاویر شروعی زیبا به شعر بخشیده است.
در بیت دوم هم به نظر میرسد شاعر با همان نگاه پیش می رود وبالانشین در ابتدای مصراع با افتادگان در مصراع دوم همان تقابل را ایجاد می کند ولی به نظر من در این بیت شاعر نتوانسته است به موفقیتی که دربیت پیشین دست یافته است برسد.هرچند مصراع دوم این بیت بسیار تاثیر گذار است.ویژگی دیگری که در این بیت ودر مصراع اول بیشتر دیده می شود هم حروفی یا واج آرایی است که به نظر من مقداری درنشست تصاویر زیبای ایجاد شده به ذهن مخاطب خلل ایجاد کرده است

اما در ادامه ی شعر و در بیت سوم اوجی که در بیت اول بود به شعر برمی گردد وبا پیچ وتاب دوباره ی تصویر وتغییری در عادت همیشگی طبیعت، مارا با فضایی دیگرگونه روبرو می کند.ما عادت داریم بشنویم باران بیا یا باران می آید وحرکت عمودی باران براساس قانون جاذبه به سمت پایین را همیشه در ذهن مجسم می کنیم ولی در این بیت قانون راتغییر میدهد وباران در رفت وبرگشتی هنرمندانه در هیات رنگین کمان از چشمان عاشق بیرون امده است.
در بیت بعد تصویری که از آیینه به دست میدهد به جای انکه دیدنی باشد شنیدنی است.کاربردآیینه به عنوان یک جزء تصویری، اینجا نموددیگری پیدا می کند و یک ارتباط شنیداری برقرار می کند.اصلا من به این نکته کاری ندارم مخاطب چگونه به آیینه نگاه میکند یا تعبیر محتوایی ومعنایی آیینه در مصراع اول چیست ولی هرچه باشد ارتباطی بین تصویر وکلام ایجاد کرده است.شعر موفق شعری است که واژه ها بیش از یک کاربرد داشته باشند در شعر.باید جان واژه ها در شعر بریزد.باید هر واژه به چندین مولفه تصویری،آوایی،شنیداری... بیانجامد.
در بیت پایانی هم تصویری از جاده ترسیم می شود وآمدن ورفتن در دومصراع آخر تصویری زیبا از جاده بدون ذکر نام ارائه می کند اضافه بر این مخاطب از ابتدا با تکرار ردیف بیا آمادگی دارد تا در جاده ی انتهایی شعر به انتظار بنشید وبا شاعر از پیش آمدن یار کنار برود وان دورتر ها را به تجربه بنشیند واز ان فاصله ی دور به تماشای آمدن مطلوب ویار بنشیند.
شعرتان سرشار وجانتان شوریده باد.برای شاعر عزیز سلامتی وشادی آرزو دارم.یاحق
حمید خصلتی
1392/2/11 در ساعت : 17:40:25
سلام بر جناب محمد صالحی. در این شعر شاعر باران را فرا میخواند ویکی از زیبایی های شعر همین خلاقیت است.دوبرداشت میشود از این سطر داشت.یا اینگونه برداشت کنیم که باران را منادا قرار میدهد ومی خواهد تا باران وارد چشم بشودکه تا همین قسمت دوپدیده ای که باان آشنا هستیم معکوس میشود.بارانی که به داخل چشم میرود ویاممکن استمراد ازباران اشک باشد که باران تشبیه شده واز اشک میخواهد به چشم برگردد.منظورمن این نیست که شاعر قصدش چه بوده است میگویم این دوگونه به ذهن میرسد.
یا درموردبعدبه کسی میگوییم مانند بارانی باش ،به هیئات باران وارد چشم بشو وبه هیئات رنگین کمان بیرون بیا.اصلا قرار نیست انچه درشعر اتفاق میافتد عین قوانین فیزیکی وواقعیت طبیعت باشد.شاعر میتواند زمینرا آسمان وآسمان رازمین ببیند یا همین گونه که در ای شعر شاعر به زیبایی نگاه کرده است.از توجه تان ممنونم
رضا محمدصالحی
1392/2/14 در ساعت : 10:55:49
سلام مجدد جناب خصلتی گرامی


ضمن سپاس از توجهتان
مشکل بنده در خصوص بکار گیری « به » به جای « از » بود که مغفول گذاشتید . بر اساس فرمایش شما: « اینگونه برداشت کنیم که باران را منادا قرار میدهد و می خواهد تا باران وارد چشم بشودکه تا همین قسمت دوپدیده ای که باان آشنا هستیم معکوس میشود »
باید اینگونه باشد « باران /بیا / به چشمم و... » ولی « باران برو به ..» به نظرم ترکیب درستی نیست.
فقط همین و باقی نقدتان برای بنده آموزنده بود . درود بر شما .
رضا محمدصالحی
1392/2/11 در ساعت : 16:27:23
لذت خواندن این شعر زیبا با نقد دقیق جناب خصلتی دو چندان می شود .بسیارعالی است هم شعر هنرمندانه ی جناب رمضانی و هم نقد کارشناسانه آقای خصلتی ولی در خصوص بیت سوم :

« باران برو به چشمم و رنگین کمان بیا» به نظرم چون حضور رنگین کمان بعد از باران است قانون آسمان و زمین به هم نمی ریزید و تنها اتفاقی که افتاده است استفاده از حرف اضافه ی « به » به جای « از » میباشد که اتفاقاً نقطه ی ضعف شعر است چرا که اگر گفته می شد :

«باران برو ز چشمم و رنگین کمان بیا » با قداعد دستور زبان سازگارتر بود . /برو به /... امر به رفتن به دور است در حالی که چشم به ما نزدیک است و «بیا به» صحیح تر است در حالیکه « برو ز » امر به رفتن از نزدیک ( همینجا) است و در این بیت سازگار تر . با این حساب چرا قانون آسمان و زمین به هم ریخته می شود ؟؟ البته در توضیح جناب خصلتی آمده است که :
/ "ما عادت داریم بشنویم باران بیا یا باران می آید وحرکت عمودی باران براساس قانون جاذبه به سمت پایین را همیشه در ذهن مجسم می کنیم ولی در این بیت قانون راتغییر میدهد وباران در رفت وبرگشتی هنرمندانه در هیات رنگین کمان از چشمان عاشق بیرون امده است."/
اما حقیر از این بیت رفت و برگشت باران را استنباط نکرده ام ( یعنی بدون توضیح چنین چیزی از شعر دستگیر نمیشود ) و میماند همان برهم خوردن دستور زبان تا قانون آسمان و زمین .

الیته این وجیزه در مقام نقد نوشته نشده است بلکه بیشتر سئوالی است ... که امیدوارم جناب خصلتی عزیز یا شاعر گرامی توضیح بیشتری بدهند تا رفع ابهام شود .
با احترام به هر دو عزیز و عذر خواهی از جسارت و اطاله ی کلام
علی اصغر اقتداری
1392/2/11 در ساعت : 22:42:41
شعر زیبایی بود
مانا باشی
امین نوراللهی (فریاد)
1392/2/15 در ساعت : 10:15:5
احسنت احسنت.بسيار خوب
مهدی رمضانی
1392/2/21 در ساعت : 18:2:38
ممنون از لطفتان
مرضیه عاطفی
1392/2/2 در ساعت : 15:20:56
"بالانشین شهر مشاهیرعاشقی
یک شب به سمت کوچه ی افتادگان بیا"

"از پیش پای آمدنت می روم کنار
وقتی که دور دو ر شدم بعد از آن بیا"

سلام آقای رمضانی
زیبا شاعرانه ست



مهدی رمضانی
1392/2/3 در ساعت : 13:0:8
سپاس بانو
محمد شکری فرد
1392/2/3 در ساعت : 20:7:22
سلام آقای رمضانی...غزلتان را خواندم.

اما بسیار تا بسیار از نظر وزن و ردیف و قافیه تحت تاثیر غزل استاد فاضل نظری است:

اي رفته كم‌كم از دل و جان،ناگهان بيا
مثل خدا به ياد ستمديدگان بيا

قصد من از حيات، تماشاي چشم توست
اي جان فداي چشم تو؛ با قصد جان بيا

چشم حسود كور، سخن با كسي مگو
از من نشان بپرس ولي‌ بي‌نشان بيا

ايمان خلق و صبر مرا امتحان مكن
بي‌ آنكه دلبري كني از اين و آن بيا

قلب مرا هنوز به يغما نبرده‌اي
اي راهزن دوباره به اين كاروان بيا

"فاضل نظری"

زنده باشید.
مهدی رمضانی
1392/2/4 در ساعت : 0:2:29
سلام بر شما
شعر شب باش محصول 5سال قبل است که در فروردین سال 1389در کتاب "تنهایی از من کشوری خواهد ساخت" بنده به چاپ رسیده است
و تا جایی که بعد از نظر انتقادی شما در فضای مجازی بررسی نمودم شعر جناب فاضل نظری مربوط به سال 1391است و بنا براین تقدم در این باره با شب باش است از بذل توجه حضرت عالی بسیار متشکرم
علی سعادتخانی
1392/2/14 در ساعت : 13:26:21
کار فوق العاده زیبایی بود/دست مریزاد
مهدی رمضانی
1392/2/21 در ساعت : 18:1:50
متشکرم
سید حسن مبارز
1392/2/2 در ساعت : 16:43:26
قانون آسمان و زمین را به هم بریز
باران برو به چشمم و رنگین کمان بیا
شک کن به حرف آینه ها از لب خودت
یک بار هم شبیه خودت برزبان بیا
از پیش پای آمدنت می روم کنار
وقتی که دور دو ر شدم بعد از آن بیا

دست میزاد. بسیار زیبا بود. موفق باشید.
مهدی رمضانی
1392/2/3 در ساعت : 13:0:26
پايدار باشيد
بازدید امروز : 7,979 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,229,186
logo-samandehi