| 
چه حـال و روز ِ بـدی دارد آشیانــه؛بــرادر :( بسیار خوب و زیبا بود  سپاس از شما ----------------------------------------- ممنونم از حضورتان شاعره ارجمند خانم صالحی عزیز
 | 
			| 
درود بر استاد بیداردل.این نفیسه ی شهوار از دور داد می زند که نه تحت تاثیر که به همدلی و همراهی اخوانیه ی من و گلمرادی سروده شده ست و در ابیاتی این مسئله بین و روشن است و به همین دلیل اشاره ی منثور هم نه فوقا و نه تحتا نمی خواهد. ------------------------------------------------------------------ سلام استادم.نفیسه حضرتعالی کجا و این دلنوشته کجا/حقیقتا دل پرخونی داشتم و حال..........خوشحالم مورد توجه  طبع بلندتان قرار گرفته
 | 
			| 
سلام برادر حرف های دلم راهمیشه درشعرهای صمیمی وزلالت می خوانم. --------------------------------------------------------------------------دل صمیمی و روح زلالتان همیشه جاری برادرم
 | 
			| 
سلام استاد سعادتخانی... بسیار زیبا بود و آموزنده... زنده باشید. -----------------------------درود بر شما محمد جان
 | 
			| 
ومیروم که نمیری................ شاعرانگیت مانا
 | 
			| 
سلام جناب سعادتخانی - غزل زیبا و روان و صمیمانه ای بود دست مریزاد  ---------------------------------------------------------------------------------- ممنونم جناب بحرانی عزیز
 | 
			| 
سلام زیبا سروده ید برادر ! زنده باشید -----------------------------ممنونم جناب شیر دژم عزیز و بزرگوار
 | 
			| 
با سلام آقای سعادتخانی "بخوان دوباره بـریـزد؛ بهار از سرو کـولـم بیا سری بـزن ایـن بـار بـی بهانـه بـرادر درست لحظه ی خاکسترم؛به شعله رسیده عجیب می کشد آتش؛ تـو را زبـانـه! بـرادر نمانده گرگ؛ و چاهی که خشک گشته گلویش مـرا گـرفـتـه همین پـیـرهـن نشانـه بـرادر" عالی بود برادر پیروز باشید! -------------------------------ممنونم خانم عاطفی گرامی
 | 
			| 
مـرا گـرفـتـه همین پـیـرهـن نشانـه بـرادر
 
				
					
						| 
 علی سعادتخانی 
1392/1/27   در ساعت   :    22:28:10
 
ممنونم از حضورتان
 |  | 
			| 
درود بر جناب استاد سعادتخانی عزیز  سروده ای زیبا و فاخر و بیاد ماندنی است . بهره بردم .  -------------------------------------------------------------ممنونم استاد گرامی ٰ حضورتان همیشه مایه مباهات است
 | 
			| 
بخوان به حسرت ِ پرواز شعر فاصله ها را
 بـرای بـال گـرفـتـن بـخـوان تـرانـه بــرادر
 نمانده گرگ؛ و چاهی که خشک گشته گلویش
 مـرا گـرفـتـه همین پـیـرهـن نشانـه بـرادر
 سلام ودرود ، بسیار زیبا و شاعرانه . دست مریزاد 
 فقط جسارتا به نظر می رسد در این بیت :
 چقدر سرد و غریبم؛چقدر ساکت و بی روح
 چه می شود سر ِ خود را به روی ي شانه.....؟برادر
 چیزی نتوانسته نبودن  فعل را جبران کند .
 | 
			| 
درود بر شما زیبا سرودید دست مریزاد --------------------از حضورتان صمیمانه سپاسگزارم خانم دکتر
 | 
			| 
سلام و دست مریزاد -------------------------------متشکرم از حضورتان برادر شاعرم
 | 
			| 
سلام نگاشتنِ مقاله ی « از نقد تا ... » چنان وقت مرا گرفت که تا این لحظه این غزل جناب عالی را ندیده بودم  بطنش همه عشق و زیبائی است و  انسانیٌت به تمام معنی از نهادی پاک و صمیمی غزل « بلا بدور » تان هم که جزو غزلهای برگزیده این حقیر تحت عنوان « شعرماه - فروردین 1392 » ساعتی قبل در این سایت قرار گرفت . موفق و موید بوده باشید انشاء الله .
 |