ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تقدیم به بانوی آیینه و آب و آفتاب
 


 



آسمانی هستی اما، جسمت از جنس زمین است
گر چه روح مهربانت ، با ملائک همنشین است


مثل آدم های خاکی، درد را می فهمی، آری
در جهان همزاد روحت ، دردهای سهمگین است


بس که جانسوزست فصل دردهای بی بدیلت
رو به روی دردهایت
، آه بانو!  نقطه چین است

درد تو ، درد فدک نیست ، شِکوه از نان و نمک نیست
ای شهید تهمت و کین ! درد تو قرآن و دین است


چیست سهمت از جهان ؟ غم ، بیت الاحزانی فراهم
ای عزاتر از م
ُحرّم!  سهمت از دنیا همین است

باز طوفان مصیبت ، بر تو می تازد ز هر سو
از برای چیدن تو ، باز ظلمت در کمین است


بال هایت سوخت بانو ، در میان خشم آتش
بین دیوار و دری تو ، لحظه های واپسین است

زخم های سینه سرخت ، می کند رسوا ستم را
بر زبان زخم هایت ، خطبه های آتشین است


سوختی ، پرپر شدی تو ، خاک و خاکستر شدی تو
سوختن ، تقدیر شمع و مذهب پروانه این است


رفتی و مثل معما ، مانده ای در ذهن دنیا
رَد پای داغ سرخت ، پشت ابهام زمین است


کوثری، خیر کثیری، وارث بوی بهشتی
نام سبز و روشن تو: « فاطمه » ، بانوی دین است






موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/1/24 در ساعت : 20:56:58   |  تعداد مشاهده این شعر :  1214


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1392/1/25 در ساعت : 10:43:17
دوست عزیز و برادر بزرگوارم ، جناب آقای ایزدی گنابادی :

با سلام ، نقد و نظر شما را که در زیر مرقوم فرموده اید ، خواندم . از شما دعوت به مطالعه مقاله « شعر مفهومی و مولفه های آن » در دفتر شعرم می کنم . بعد از مطالعه این مقاله انشاالله دیدگاه های ما در مورد « کاربرد تصویر در شعر » به هم نزدیک تر خواهد شد .
بار دیگر از لطف و توجه شما تشکر می کنم / سبز و سربلند باشید .


رضا اسماعیلی

________________________________________________________________________




سلام بر شاعر محترم

1بیان تفاوت شعر با نظم برای کاربران محترم سایت زیره به کرمان بردن است اما شاید غیر کار برانی باشند که در عالم وب گردی گذری بر این شعر داشته باشند و بخواهند این تفاوت را دریابند

علمای عرصه ادب می فرمایند اگر بیتی را بازگردانی و از حالت وزن خارج کردیم و مایه و خمیره ای از احساس و شاعرانه گی در آن یافت نشد بیت نظم است و نام شعر نمی توان بر آن اطلاق کرد

سه بیت اول این شعر بر همین اساس نظم کامل است حالا کسی ممکن است در دفاع از این شعر بفرماید اطلاق مهربان به روح و یا سهمگین به درد شاعرانه است که باید گفت این نوع ترکیب های وصفی کلی و فاقد یک پشتوانه ای حسی و عینی هرگز به شاعرانه بودن اثر کمک نمی کنند

بیت چهارم نیز به طرز وحشت ناکی نظم است چرا که بیت حتی از همان ترکیب های کلیشه ای نیز بهره مند نیست و بیت پنجم نیز همان .ضمن اینکه اضافه کردن پسوند تر به عزا به شدت نچسب بوده و شاعر محترم باید بدانند که هر نوع هنجار گریزی از دستور به شعریت اثر کمکی نمی کند

بیت ششم با وجود ترکیب های مثل طوفان مصیبت و چیدن تو اندکی از نظم جدا شده است اگر کلیشه بودن و نقش تاریخ ادبیات را در ساختن این گونه ترکیب ها ندید بگیریم .

و بیت هفتم نیز همچنین است تشبیه شخصیت شعر به کبوتر و سوختن بالهای او د ر آتش و دیگر هیچ .ضمن اینکه خشم اتش به شدت در فضای این شعر ناجور می اید و به نظر می رسد که باید آتش خشم می بود چون در حقیقت حضرت فاطمه گرفتار خشم مثل آتش است ونه آتش ظاهری که ما و شما ممکن است در ان بسوزیم .

مصراع دوم بیت هشتم تنها پاره شاعرانه این شعر است که می توان اندکی از ان دفاع کرد و بیت نهم با ز همان تکرار سوختن و فاجعه هم پوشانی تصویری در محور عمودی شعر و گنجاندن این در محل قافیه به زور و ضرب .

"سوختن تقدیر شمع و مذهب پروانه است است . آیا جز ضرورت وزن کلمه ی این را توجیه می کند؟

بیت دهم نیز بیت قابل قبولی است و بیت آخر یک نظم کامل و باز تکرار بانو که چقدر حقیر به لحاظ روحی روانی با این کلمه مشکل دارم کلمه ی بانو از تاریخی می آید که جز اشرافیت و ستم و سلطنت چیزی به ارمغان نمی اورد حقیر وقتی این واژه را در شعر ی آن هم در مفام شامخ حضرت زهرا می بینم فقط با دو قرص دیازپام آرام می گیرم د ر باره ی بار معنایی این کلمه و تاریخیت این کلمه می توان در مقالی دیگر صحبت کرد

در نهایت شاعر محترم دریافته باشند که فقط با اطلاع از قواع عروضی و به نظم آوردن کلمات شعر تولید نمی شود شعر عرق ریزان روح است و بی دلیل نیست که فروغ از ان به عنوان الهه ی خون آشام یاد می کند

خداوند شاعر را حفظ داشته باشد

___________________________________________________________________________

سلام

از نقد و نظر شما ممنونم و به دیدگاه شما احترام می گذارم .
موید باشید
محمد حسین انصاری نژاد
1392/1/24 در ساعت : 21:14:4
سلام برادر.
دست مریزاد.آجرک الله.
اکبر نبوی
1392/1/25 در ساعت : 3:13:19
درود بر استاد اسماعیلی عزیز و گرامی
بسیار زیبا و دلنشین است این سروده ی زلال.
اجرتان با حضرت بانو ترین بانو.
سربلندی تان مستدام
محمد نجفی نوکاشتی
1392/1/24 در ساعت : 21:58:11
درود بر شما
استفاده کردم
غلامرضا محمدی (کویر)
1392/1/25 در ساعت : 21:38:20
خیلی مخلصیم.بسیار عالی .اجرتان با زهرا
سید علی اصغر موسوی
1392/1/24 در ساعت : 21:20:58
عظم الله اجورنا و اجورکم
جزاکم الله خیرا
ساراسادات باختر
1392/1/25 در ساعت : 17:32:15
درود استاد
زیبا بود..
علی سعادتخانی
1392/1/24 در ساعت : 21:5:10
عالی و تاثیر گزار بود استاد/دست مریزاد شاعر
یوسف شیردژم «افق»
1392/1/24 در ساعت : 23:42:4
سلام


قبول باشد ان شاء الله



زنده باشید



صادق ایزدی گنابادی
1392/1/25 در ساعت : 23:25:13
سلام بر شاعر محترم جناب استاد اسماعیلی

خوب است که تمام جوانان شاعر از سعه صدر و ادب حضرت عالی درس بگیرند و یاد بگیرند که باید به نظر دیگران در مورد اثرشان احترام بگذارند هرچند آن نظر کاملا نادرست و هیچ وجهی از منطق نداشته باشد

باردیگر از حضرت عالی نهایت تشکر را دارم که حداقل با نوشتن جمله ای از سر نهایت ادب و متانت به نوشته حقیر توجه نشان دادید

خداوند عمر با عزت به حضرت عالی عطا فرماید

ضمنا از مطالب حضرت عالی در خصوص علیرضا قزوه که با خبر گزاری ایسنا فرموده بودید استفاده کردم و جمله ی حضرت عالی مبنی بر اینکه علیرض قزوه به ذات شاعر است به شدت بر دلم نشست

بنده حقیر نوشته ای در خصوص یکی از اشعار علیرضا قزوه قلمی نموده ام که اگر خدا بخواهد آن را در دفتر شعرم خواهم گذاشت

___________________________________________________________________________

دیده ی بد « صائب » از نازک خیالان دور باد
کز دل صد چاک خود ، زلف سخن را شانه اند .

سبز و سربلند باشید / یا علی
بازدید امروز : 20,750 | بازدید دیروز : 32,276 | بازدید کل : 125,535,868
logo-samandehi