ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



در یک بهار با اتن آغاز می شویم
                     از جنگهای تن به تن آغاز می شویم
                                امید مهدی نژاد
      ....
ما با بهار از وطن آغاز می شویم
چون غنچه بعد وا شدن آغاز می شویم
مثل جوانه از تن این شاخسار ها
از آستین پیرهن آغاز می شویم
افتاده اتفاق، گل از گل شکفته است
چون اتفاق در چمن آغاز می شویم
بابا! به دشت و دامنه های شکوهمند
مانند بوتۀ گون آغاز می شویم
ما را زبان گل به مترجم نیاز نیست
گوید: برای زیستن آغاز می شویم
از فصلهای یخزده وقتی که بگذریم
در یک بهار با اتن* آغاز می شویم

 
      ....
*اتن یک بازی محلی در افغانستان
 
کلمات کلیدی این مطلب :  در ، یک ، بهار ، با ، اتن ، آغاز ، می ، شویم ،

موضوعات :  اجتماعی ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1392/1/7 در ساعت : 20:59:50   |  تعداد مشاهده این شعر :  1367


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمید خصلتی
1392/1/14 در ساعت : 18:20:10
با سلام بر شاعر محترم.گاهی یک شعر تحت تاثیر شعر دیگری سروده می شود واین شعر که خود شاعر یاد آوری کرده اند تحت تاثیر شعر دیگری سروده شده که البته ردیف همان ردیف وقوافی هم از نظر هجا ها و ضرباهنگ با شعر اولیه یکی است.یکی از محدودیت هایی که در اینگونه شعر ها اتفاق می افتد این است که شاعر خودش را در محدوده ای خاص از ردیف وقافیه ها وهمچنین وزن گرفتار می کند. ونکته دیگر اینکه شاعر تا حدی سنجیده وبا هدفی خاص شروع به سرودن شعر میکند. در شعرهایی اینگونه به نظر من جوشش وحس وحال شاعرانه والهام سهم کمتری دارند وشاعر بیشتر در حال معماری وساختمان شعر است تا شعر سرودن .البته نمونه هایی موفق از شعرای زمان خودمان در استقبال وگاه در تضمین داریم که حتی از شعر اولیه ومورد استقبال واقع شده هم قوی تر به نظر می رسد. نمونه اش شعری است از شهریار که غزلی از حضرت سعدی را تضمین کرده است والحق در بعضی از مصراع ها از سعدی پیشی گرفته است.در این شعر اما مصراع های قابل اعتنا وموفقی دیده می شود مثل: افتاده اتفاق، گل از گل شکفته است
ما با بهار از وطن آغاز می شویم
چون غنچه بعد وا شدن آغاز می شویم
ابیاتی هم هستند که بسیار به ذائقه ی مخاطب خوش می نشیند و تصویری که ارائه کرده است قدری دلنشین تر است ولی پشتوانه محتوایی محکمی ندارد.مثل: مثل جوانه از تن این شاخسار ها
از آستین پیرهن آغاز می شویم
یا :بابا! به دشت و دامنه های شکوهمند
مانند بوتۀ گون آغاز می شویم
که در بیت اول از آستین پیرهن آغاز شدن برای گل چندان بار معنایی درستی ندارد یا دربیت دوم بدون مقدمه بابا وارد شعر می شود ومشخص نیست منظور از این بابا مکانی است باعنوان بابا یا شخص خاصی است ودیگر در مورد وجود واژه ی اتن که یک واژه ی بومی است .هر چند در محدوده مخاطبان افغانستانی بی شک قابل هضم ودرک است ولی برای مخاطبانی که شناختی از اتن ندارند نیاز به توضیح فرامتنی مثل پانوشتی دارد که خود شاعر زحمت ان را کشیده اند.
در یکی از مصراع ها هم ضعف تالیف به چشم می خورد: ما را زبان گل به مترجم نیاز نیست .شاعر می خواسته بگوید برای فهم زبان گل به مترجم نیازی نداریم که کاملا مشخص است نشانه ی مفعولی را در بین ما وگل معطل مانده است.
در مورد مصراع اول پیشنهاد می کنم شاعر به جای از «در» قراردهد.
برای شاعر پیروزی وبه روزی آرزو دارم.یاحق
سید حکیم بینش
1392/1/14 در ساعت : 20:10:23
تشکر فروان دارم از برادر خوبم جناب خصلتی و نقد خوب شان. برای ایشان آرزو موفقیت دارم و سال نو را سال سرشار از اتفاقات شیرین برای شان آرزو می کنم
علی میرزائی
1392/1/8 در ساعت : 18:53:25
سلام غزل دل نشینی است
حمیده میرزاد
1392/1/10 در ساعت : 3:6:15
سلام بر جناب بينش
بسيار بسيار زيبا....

خصوصى:تا جايى كه من ميدانم (اتن) يك بازى نيست بلكه رقص ملى افغانستان است !!!!!!!!!!شايد هم از منظورتان از بازى همان رقص است.
محمد شکری فرد
1392/1/8 در ساعت : 11:59:10
سلام آقای بینش...غزل زیبایی بود...درود بر شما...

زنده باشید.
بازدید امروز : 36,366 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,200,677
logo-samandehi