با سلام بر شاعر محترم.گاهی یک شعر تحت تاثیر شعر دیگری سروده می شود واین شعر که خود شاعر یاد آوری کرده اند تحت تاثیر شعر دیگری سروده شده که البته ردیف همان ردیف وقوافی هم از نظر هجا ها و ضرباهنگ با شعر اولیه یکی است.یکی از محدودیت هایی که در اینگونه شعر ها اتفاق می افتد این است که شاعر خودش را در محدوده ای خاص از ردیف وقافیه ها وهمچنین وزن گرفتار می کند. ونکته دیگر اینکه شاعر تا حدی سنجیده وبا هدفی خاص شروع به سرودن شعر میکند. در شعرهایی اینگونه به نظر من جوشش وحس وحال شاعرانه والهام سهم کمتری دارند وشاعر بیشتر در حال معماری وساختمان شعر است تا شعر سرودن .البته نمونه هایی موفق از شعرای زمان خودمان در استقبال وگاه در تضمین داریم که حتی از شعر اولیه ومورد استقبال واقع شده هم قوی تر به نظر می رسد. نمونه اش شعری است از شهریار که غزلی از حضرت سعدی را تضمین کرده است والحق در بعضی از مصراع ها از سعدی پیشی گرفته است.در این شعر اما مصراع های قابل اعتنا وموفقی دیده می شود مثل: افتاده اتفاق، گل از گل شکفته است
ما با بهار از وطن آغاز می شویم
چون غنچه بعد وا شدن آغاز می شویم
ابیاتی هم هستند که بسیار به ذائقه ی مخاطب خوش می نشیند و تصویری که ارائه کرده است قدری دلنشین تر است ولی پشتوانه محتوایی محکمی ندارد.مثل: مثل جوانه از تن این شاخسار ها
از آستین پیرهن آغاز می شویم
یا :بابا! به دشت و دامنه های شکوهمند
مانند بوتۀ گون آغاز می شویم
که در بیت اول از آستین پیرهن آغاز شدن برای گل چندان بار معنایی درستی ندارد یا دربیت دوم بدون مقدمه بابا وارد شعر می شود ومشخص نیست منظور از این بابا مکانی است باعنوان بابا یا شخص خاصی است ودیگر در مورد وجود واژه ی اتن که یک واژه ی بومی است .هر چند در محدوده مخاطبان افغانستانی بی شک قابل هضم ودرک است ولی برای مخاطبانی که شناختی از اتن ندارند نیاز به توضیح فرامتنی مثل پانوشتی دارد که خود شاعر زحمت ان را کشیده اند.
در یکی از مصراع ها هم ضعف تالیف به چشم می خورد: ما را زبان گل به مترجم نیاز نیست .شاعر می خواسته بگوید برای فهم زبان گل به مترجم نیازی نداریم که کاملا مشخص است نشانه ی مفعولی را در بین ما وگل معطل مانده است.
در مورد مصراع اول پیشنهاد می کنم شاعر به جای از «در» قراردهد.
برای شاعر پیروزی وبه روزی آرزو دارم.یاحق