سلام بر استاد بزرگوار موسوی
غزل بی عیب و روانی است فقط ای کاش برای چشم هات (محاوره ای )تدبیری اندیشیده می شد تا زبان غزل یک دست می شد مثلا چشم تو می توانست به جای چشم هات کار را یک دست کند
در مصراع " روستایی زاده ام دور از شگرد واژه ها" می خواسته اید بگویید من روستا زاده ام و از زبان بازی دورم حال نمی دانم چقدر دور از شگرد واژه ها چقدر این مفهوم را رسانده است
امیدوارم سلامتی کامل خود را به دست اورده باشید خبر نارحتی قلبی حضرت عالی را شنیدم و بسیار متاسف شدم و برایتان دعا کردم
امید وارم سال خوبی داشته باشید
------------------------------------------------
سلام استاد ادیب جناب ایزدی
عیدتان آکنده از مواهب یاد حضرت زهرا سلام علیها باد.
سپاسگزارم از تشریفتان
ناراحتی قلبی (اسکیمی کرونر) بعد از ارتحال والده عزیزم (رحمه الله علیها) عارض شد و با دارو و مدارا و مراقبت ادامه می دهم. به آن چه مقدرشده تسلیمیم و رضا !
درباره شعر من ردیف را از آقای "تونه ای" سال 74 با یک غزل دیگر استقبال کردم و این مصرع مبدا استقبال بود : ""می نشینم روبه رویت روبه روی چشم هات"" و این غزل را درسال های بعد با همان ردیف و همان سبک و سیاق دهه هفتاد سرودم. در باره بیت پایانی در شعر اولیه قافیه مصرع دوم "شاهکار" بود و می خواستم تقابل "روستایی" با شاه کار" گویای بلندی مرتبه ی ممدوح و حقارت من باشد ،اما بعدها در تطورات بعدی تبدیل به نثار شد . البته برای رسانه ها خواندنی به این شکل تغییر می دهم :
دوستت دارم ، ولی دور از شگرد واژها
گاه گاهی می کنم شعری نثار چشم هات
****
البته جادارد که قوافی و ردیف از یکدستی بهرمند شوند، ولی استقلال قوافی از ضعف ردیف کاسته است ، مثلا اگر جای "چشم هات " "لحظه هات " قرار بگیرد باز هم قابل خواندن است .
من معمولا ردیف های اسمی به شکلی انتخاب می کنم که بر قوافی "تسلط" پیدا نکنند !
چون قافیه ی ضعیف و ردیف قوی ، غزل را از قوت و قدرت می اندازد . اما قافیه قوی هر گونه ردیف
ضعیف و نارسا را ، باز قدرتمند نشان می دهد. چیزی که امروز در ردیف های اسمی با قوافی "نارسا" باعث تخریب سبک غزل "دهه های گذشته" شده است.
مجددا از حضورتان سپاسگزارم
حق یارتان
یاحق !