ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نظریه تعقل یا تخیل در شعر دینی

تعقل یا تخیل در شعر دینی ؟!
بسم الله الرحمن الرحیم

- درقرآن خداوند فرموده،که هنگام گرفتاری بگوییدانا لله و انا الیه راجعون. همه از خداییم و به سوی او بازمی گردیم ! (بقره: 156)
گرچه این آیه نزد عموم برای تسلی از مصایب آمده است، اما در بین عرفا، حکما و اهل سلوک در حقیقت معنایی بس فراتر از ظاهر آیه دارد و آن تفسیر هستی در عمق معنایی حروف و واژگان این آیه است که : هم نماد«کثرت» است؛ هم«وحدت» (انا و لله) . هم نماد"نزول"(هبوط) است ؛ هم نماد«عروج» (لله و الیه راجعون) . هم نماد«جمال» است (خلقت ما) هم نماد«جلال» (بازگرداندن ما)و هم نماد«کمال» (مسیری که می‌پیماییم). هم محیط برلاهوت" است، هم محیط بر"ناسوت". هم احاطه به"جبروت" (عالم عقول) دارد؛ هم احاطه بهملکوت" (عالم نفس یا مثال). هم مصداق"رسالت" است و هم ترجمان"ولایت". هم حکما از آن بهره برده‌اند هم عرفا. هم عالمان متکلم تفسیرش کرده‌اند؛ هم شاعران متعهد تصویرش!
هم ترجمان عالم"عقل" است؛ هم ترجمان عالم"حس". هم نمایشگر"خیال" است هم نشانگر عالم"وهم"! هم اوج خرد در اوست؛ هم حضیض جهالت در آن. هم «ابن عربی» از پلکانش استفاده کرده؛ هم «ملاصدرا» از ریسمانش! در مسیر تعریف هنر اسلامی و شعر دینی، این آیه اصلی‌ترین مصداق بر درک عوالم مینا و تفسیر و تبیین هر یک از آنها در مراتب ادراکی است!
تعریف "قوس نزول و صعود" و "اسفارسلوک " تنها با این " آیه "ممکن و قابل تحلیل است. درپی همین اندیشه ،تقریبا تمام عرفا و حکمای مطرح همچون :ابن عربی، لاهیجی، سهروردی، ملاصدرا عوالم خلقت را در 4 یا 5 مرتبه تقسیم بندی کرده اند. که درصورت نیاز بعدا توضیح داده خواهد شد.
حال می رسیم به عوالم : عقل، خیال و حس؛ همه به خوبی می‌دانیم که عالم حس و خیال مربوط به عوالم ناسوت (عالم ماده- حیات حیوانی) و ملکوت (عالم نفس - مثال) است و مصداق مشترک سه موجود و مخلوق این عوالم: نباتی، حیوانی و انسانی! یعنی عالم «حس» و خیال می‌تواند عالم مشترک نباتات و جمادات، حیوانات و انسانها باشد (گرچه در برخی به خصوص آنهایی که«حرکت» دارند، عالم خیال جلوه‌ی بیشتری دارد، مثل انسان و حیوان) و تقلید، تصویر و تکثیر رفتارهای همسان هم مربوط به همین عوالم است، یعنی : ناسوت و ملکوت . حقیر اگر در «شعر دینی» و توحیدمحور«محاکه» را مبنا نمی‌دانم ؛به دلیل تعلق «محاکه» به عالمی فروتر از عالم«عقل» است و از مرتبه‌ی ادراک«حقیقت» کاملا دور!
{
تخیل:بخشی از عالم مثال و نفس است ، که تصاویر"عینی " را به تصاویرذهنی " تبدیل می کند و "حس " – گاه – بالعکس عمل می کند.هنرهای"انتزاعی" را(به معنای عام) می توان به وسیله حس و تخیل پدید آورد ؛ ولی "تجریدی " را نمی توان !چون درک "عالم مجردات " فراتر از عوالم حس و خیال و عینی و ذهنی نیست ؛ بلکه "کشف و شهودی " است}.
احادیث بسیاری درباره‌ی خلقت عقل، به عنوان:خلق نخستین ، نورذاتی پیامبر(ص) ، قلم ، جبریلو ...  ، در متون روایی موجوداست که می‌توانید آنها را درفضای "وب جستجو کنید. در اینجا و در ادامه،برای کمک به موضوع نکاتی را عرض می کنم با عنوان "توضیح " که خواستم توجه بیشتری به آن ها بشود!
توضیح: چند سال قبل در جلسه‌‌ای استاد دکتر اسماعیل بنی اردلان (استاد فلسفه هنر) در "قم "درباره‌ی مبانی عرفانی هنر اسلامی صحبت می‌کردند، حقیر نیز این پرسش را مطرح کردم که : هنر در «دین» و مقوله‌ی عرفان، چه موقع به بروز و ظهور می‌رسد؟! آیا محل بروز هنر دینی، در«شریعت» است؟ اگر این‌گونه باشد، تمام «متشرعین» هنرمندند، که چنین نیست!
اگر در«طریقت» باشد که طریقت به پیر و سلوک نیاز دارد و مرحله‌ی «تقلید» است، و ابداعی صورت نمی‌گیرد! پس هنر دینی زمانی به ظهور می‌رسد که در مرتبه«حقیقت» باشد و حقیقت هم خود به ذات، تجلی «هنر» است و ادراک «حقیقت» جز به«عقل» امکان‌پذیر نیست؛ چون مربوط به عالم انسانی و نفس«مطمئنه» است. در «حقیقت» است که عیار "عقل و جهل" محک می‌خورد و عشقو وهم (باور و شک) ماهیتش معلوم می‌شود! در ادراک عقلی است که
استنباط‌ها با دلایل «کشفی و شهودی» همراه است و«یقین» اصلی‌ترین کارگردان و تدوینگر، اندیشه‌های دینی است. اگر با «محاکه» مخالفم؛ شعر دینی نمی‌تواند مبتنی بر محاکه باشد! واگر عالمتخیل را در مفهوم‌سازی «شعر دینی» رد می‌کنم؛ به این علت است که شعر دینی از عالمی«فراتر» الهام می‌پذیرد!
اصلا خود«الهام» یعنی چه؟! مگرنه این که بخشی از«وحی» به شمار می‌آید! مگر نه اینکه متعلق به عالم«عقول مجردّه» است؟! مگر نه اینکه از منبعی لایزالی و ماورایی سرچشمه می‌گیرد؟ پس همان«آن» شاعرانه که برخی از اساتید"نوگرا" می‌گویند، چیست؟ تقلید است؟! خیال است؟! وهم است؟!
جزو کدام عالم ادراکی دسته‌بندی می‌شود؟خارج از عالم ادراک است؛ یا داخل آن! اگر بخشی از «خرد انسانی» است؛ پس منبعش را باید، فراتر از عالم حس و خیال دنبال کرد! نه در افکار "اومانیسی" که تنها دغدغه اش "انسان مادی" و طبیعت گراست؟! انسانی که فراتر از چهارچوب های خودساخته نمی تواند برود و فراتر از عقاید خودساخته ،نمی تواند بیاندیشد!
باید عرض کنم موضوعی درمبانی سلوک و طریقت «صوفیه» هست به نام معرفت خواطر (دریافت های معنوی انسان) و تمام خواطر «حقانی» (ربانی)، «ملکی»، «نفسی» و «شیطانی» همه و همه، معمولا در عالم ناسوت اتفاق می‌افتد و انسان وقتی با خاطر حقانی همراه می‌شود؛ که توسط «حق»، هدایت ‌شود.دریافت هاوخواطر فروتر از "حقانی "بدان مرتبه متعالی نیستند که به مقام"قرب " دست یابند. حال اگر الهامات شعری را در یکی از این مراحل دریافت کنیم،و با معیارهای گفته شده بسنجیم، جایگاه شعر دینی مشخص می‌شود:
اینکه الهام و«خاطر»شعری شیطانی است یا نفسانی ؟ و این دو در عالم ناسوت اتفاق می‌افتند : مثل اشعار «رومانتیک» و «اروتیک» که در پی لذت نفسانی و شیطانی‌اند (البته سعی در تخریب رومانتیک، ندارم که خود نفس هم دارای مراتب مثبت، منفی و یا خنثی است) .
اگر الهامات شعری (خواطر معرفتی) در عالم ملکی و حقانی اتفاق بیافتد؛ این نوع شعر را باید«قدسی» و دینی خواند، که مرتبه‌ی ملکی‌اش در موضوع جمال‌شناسی می‌گنجد و مرتبه‌ی حقّانی‌اش (ربانی)درموضوع کمال‌شناسی است و مرتبه‌ی قرب! چرا که جمال مرتبه ی "ظهور" است و کمال مرتبه یحضور" !
در این قسمت بازهم مثل عوالم الهی، حق برترین مرتبه و بعد ملک، نفس و شیطان مطرح می‌شود. دلیل اینکه موضوع خواطر را پیش آوردم این است که: نزد عرفا خطابی است از خیر و شر که به قلب وارد می‌شود و انواع آن را توضیح دادمروشن‌تر این که : حصول خواطر، حالت خاصی است که : هرگاه از جانب ملک باشد؛«الهام» است! از طرف نفس باشد؛ هواجس (امیال نفسانی – آنچه بر دل بگذرد) است. از طرف شیطان باشد؛ وسواس است. و اگر از طرف «رحمان» (جل جلاله) باشد؛ حقاست. حق : نقطه ی وحدتی که جذب کننده ی تمام موجودات به سمت خداست.
با توجه به موارد گفته شده، مشخص می‌شود که«الهام» در مرتبه‌ای از عالم عقل و ملکوت اتفاق می‌افتند، نه در عالم حس و خیال؛ که هر دو متعلق به عالم ناسوت و یا مشترک بین ملکوت و ناسوت هستند! پس شعردینی حقیقی «الهامی» و «ملکی» است و ملک هم، متعلق به عالم عقل می‌باشدو نمی‌تواند با مبانی شعر«ارسطویی» که مخیل و اساطیر محوراست ؛ اشتراکات اساسی داشته باشد! ...
...
باز برمی‌گردم به موضوع یاداشت و اینکه شعر دینی ، چرا باید تعقل‌محور باشد؛ چون خواطر عالم معنا ،در "ورود و حصول و نوع و کیفیت" مشخص کننده‌ی وضعیت شعر و گرایش شاعر هستند!
شاعر دینی‌سرا، فرض اول را دسترسی به مقام«قرب» می‌داند و انتظار«ثواب» از عملکرد خود دارد. نمی‌تواند همانند انواع "دیگر" تنها سرودن را بهانه‌ای برای "سرودن" و «هنر را برای هنر» و اصالت هنر بداند!
شعر دینی اصالت و ماهیتش الهی است و الهاماتش گاه غیبی و درحالت کشف و شهودی، متافزیکی ومقدس اتفاق می‌افتد. در برخی از اشعار و افراد ؛ ورود و الهام آن ملکوتی (نفس ناطقه‌ی مطمئنه) و در برخی جبروتی و مربوط به عالم«عقول مجردّه» است و خود نماد "حق " ، مثل اشعار فرزدق(رضوان الله تعالی علیه) در کنار خانه‌ی کعبه و در پشتیبانی از مقام امام سجاد (علیه السلام) و دعبل خزاعیدر برابر مأمون و حضرت امام هادی(علیه السلام) مقابل متوکل عباسی و....
***
موضوع جمال شناسی : در مباحث قبلی آمده بود که منظور من ، نگاه شاعر دینی (بخصوص عرفا) به صورت و چهره ی انسان و یا آوای پرندگان و یا نمادهای زیبایی درحیوانات ، مصداقی و استعاری است و حتی به قامت به عنوان آراستگی ایستایی توجه دارد ؛ نه به عنوان "کسب لذت" ! ستایش خداوند را در چهره ی مخلوق – به عنوان صفات جمالیه – به تماشا نشسته است.
وگرنه ، نه ذات جلاله "مونث" است و نه شعر عرفانی قایل به "تجسیم " است ! اگر از "بالا " به قامت خلقت می نگرد ، دلیل دارد: "ما زبالاییم و بالا می رویم "(انالله و انا الیه راجعون)
**
امیدوارم توانسته باشم کمی از آنچه مقصود شعر دینی است، ادا کرده باشم.از مواهب اساتید محترم آقایان : ایزدی گنابادی ، یزدانی جندقی، نبوی ، سیاهپوش و خصلتی ،که سبب نگارش این "یادداشت " شدند ؛تشکر می کنم.
حسن نظر جناب جندقی و یاداشت "حیات خلوت " ایشان قابل ستایش است.
این بحث  ان شاء الله در مفاهیم کلی و جزیی شعر دینی، با زبانی ساده‌تر ادامه خواهد داشت...
ازبزرگواری اساتید معظم ، مدیریت سایت و کابران ادیب و سخنورش ، نیز سپاسگزارم. سالی پربرکت همراه با سلامتی و بهروزی برایتان آرزو می کنم
یا حق التماس دعا!
سیدعلی اصغرموسوی
قم- اسفند 1391
 



   تاریخ ارسال  :   1391/12/28 در ساعت : 3:6:17   |  تعداد مشاهده این شعر :  2019


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1392/1/9 در ساعت : 12:31:0
سلام بر استاد بزرگوار جناب موسوي
حقيقتا بحث هاي پيش امده ي اخير حقير را بر آن داشت كه مقداري در خصوص آسيب شناسي اشعار ديني (آييني )بينديشم مقاله استادانه جتاب عالي را هم چند بار خواندم و استفاده بردم واي كاش در اين مقاله حضرت عالي مقداري مرز تعقل و تخيل را در شعر آييني با مصداق روشن مي كرديد چرا كه به نظر مي رسد بعضي از اشعار اييني شاعران معروف نيز اين مرزها مخدوش شده است و اما به طور كل شما درست مي فرماييد كه همه معيار هاي شاعرانه صرف در بررسي شعر آييني كار ساز نيستند
با اين مقدمه خدمت شما چند سوال داشتم كه اگر جواب بفرماييد شايد بتوان از قبل ان دست به نظريه سازي و نهايت مطلبي تحت عنون اسيب شناسي ديني رسيد
1- در بسياري از اشعار اييني شخصيت محور معمول انگاري صورت مي گيرد مثلا همانطور كه يك شاعر از چشم و ابروي معشوق خودش صحبت مي كند در خصوص شخصيت هاي مقدس نيز همان گونه طي طريق مي نمايد نظر شما در اين مورد چيست
2-در دايره مقدسات خدا در مرحله اول پيامبر و بقيه معصومين در رتبه هاي بعدي قرار مي گيرند اگر شاعري آنقدر در ميدان تخيل و جريان ازاد ذهن كه لازمه شعر نيز هست غرق گردد و اين سنجش ها و رتبه ها رعايت نشود تكليف چيست
3-تلفيق تاريخ و حماسه در جريان صرفا شعر عالي است آيا در عرصه شعر آييني نيز مي توان دست به چنين تلفيقاتي دست زد به طور مثال باذل مشهدي در حمله ي حيدري در خصوص حضرت علي دست به داستان سرايي هايي شبيه شاهنامه مي زند كه در هيچ تاريخي نيامده است و به نظر مي رسد كه به لحاظ محتوايي شخصيت حضرت علي از يك شخصيت ديني و تاريخي به شخصيت افسانه محور تنزل يافته است
4-استفاده از زبان كوچه بازار كه در شعر غير اييني به قابليت اثر مي افزايند ايا در شعر اييني نيز منشا چنين هم افزايي هستند
5-جزيي نگري در شعر به لحاظ عينيت بخشي در شعر ويژگي مناسبي است اما به نظر مي رسد در اشعار اييني حصوصا اشعار آييني شخصيت محور توجه را از كل و محتوا دور مي كند و چيزي جز احساس انگيزي را در مخاطب باقي نمي گذارد مرحوم شريعتي مي گفت اينقدر در دايره شعر و نوحه بر بيماري امام سجاد تاكيد شده است كه بيماري چند ساعته ايشان در كربلا به كل زندگي ايشان تعميم يافته است و مردم مي گويند امام بيمار
6-يكي ديگر از جنبه هاي شعر فاقد از هر پسوند استفاده از احساس مخاطب است آيا در شعر آييني كه هدف گسترش اخلاق و الگو قرار دادن شخصيت هاي ديني است تكيه ي بيش از حد بر احساس و بيرون كشيدن برش هاي تاريخي كه فقط به جنبه هاي احساسي كمك مي كند فراموش شدن هدف اصلي كه الگو پذيري است نمي باشد مثلا مخاطب شعر اييني امروز از خوردن در به پهلو ي فاطمه زهرا بسيار آگاه است و يا از تشنگي امام حسين ولي از جنبه هاي معرفتي كمتر اگاه است
7-و نهايت اينكه شعر به عنوان يك مقوله پرتابي و غير قابل مهار با آيين به عنوان يك عنصر انديشيده شده تا چه حد مي توانند با يكديگر هم سازي مسالمت اميزي داشته باشند چرا كه در شرح و تفسير يك شعر اييني تا مي گوييم بابا اينجا پراكنده گويي صورت گرفته است شان منزلتها به هم خورد است جواب مي دهند برو بابا تو شعر امروز را نمي شناسي شعر اين ان قلت ها را بر تمي ابد
و وقتي كاملا از دايره شعر امروز كه كاملا نسبي گرا و تقدس زدا ست به موضوع نگاه مي شود و ضعف اثر بازنمايي مي شود مي گويند تو شعر اييني را بلد نيستي شرح و تفسير كني و اين جاست كه يك نظريه پردازي قوي در اين خصوص لازم است
اساتيد ديگر نيز اگر در اين خصوص و كلا آسيبهاي ديگر شعر اييني نظري دارند بفرمايند تا با يكديگر به يك نتيجه رسيده و نهايت عاقبت كار به خير ختم شود
خدواند جناب ضيايي و موسوي و ديگران را غرق رحمت خود كند كه زمينه ي اين بحث بسيار مهم و اساسي ر ا فراهم كردند
آرتیکاس بحرانی
1391/12/28 در ساعت : 9:12:28
سلام استاد عزیز - استفاده بردم .ممنونم از شما
عباس خوش عمل کاشانی
1391/12/29 در ساعت : 0:46:40
خصوصی:درود بر استاد ارجمند.لشوش کلمه ی مهجوری است که مثل رنود-که البته جمع درستی نیست-در این روزگار کاربرد چندانی ندارد.به هر حال می دانید که لشوش جمع لش است.
---------------
ایمیل مجله شعرpoem_magazine@yahoo.com
علی عبداللهی
1391/12/28 در ساعت : 14:16:3
سال نو مبارک
حمید خصلتی
1391/12/29 در ساعت : 8:55:34
با سلام . از مطلبی که در راستای موضوع مورد بحث گذاشته اید بسیار ممنون.مطالب مفیدی بود فقط ای کاش قدری در ادامه ی راه ساده تر بنویسید تا جوان تر ها هم بتوانند استفاده کنند.من در مورد استفاده کردن از اصطلاحات عرفانی وفلسفی با جناب سیاهپوش موافقم.از نوشته ی ارزشمندتان باز هم ممنون.
امین نوراللهی (فریاد)
1391/12/28 در ساعت : 18:39:14
سلام استاد.بسيار خوب و دقيق موضوع را باز كرده ايد.احسنت احسنت.انشالله اين كلاس درس پربار را تعطيل نكنيد كه همچنان از محضرتون استفاده كنيم.چه زيبا فرموده ايد كه: ...هم عالمان متکلم تفسیرش کرده‌اند؛ هم شاعران متعهد تصویرش!
اين جمله سر نخيست براي عزيزاني كه بي راهه مي روند و ... . انشالله يك مقدار لجاجت و منيت را از خود دور كنيم و سخنان پر از منطق بزرگان را با جان و دل گوش كنيم و بكار بنديم زيرا كه حداقل تاريخ ادبيات ما و در واقع زمان خود بهترين منتقد شاعران و نويسندگان بوده و جايگاه هر شاعر و نويسنده اي بر مبناي دور يا نزديك بودن به مولفه هاي ذكر شده در مطلب خوب شما كه برگرفته از مفاهيم اصيل شعر ناب ديني از ديدگاه ديگر بزرگان است مشخص است.انشالله ماجور باشيد و سال جديد براي شما و خانوادۀ محترمتان مبارك و سرشار از موفقيت و معنويت باشد.يا علي
محمد حسین انصاری نژاد
1391/12/29 در ساعت : 19:37:45
سلام استاد.
بهره ی بسیاربردم.دست مریزاد.
امیر سیاهپوش
1391/12/28 در ساعت : 10:39:59
جناب استاد بزرگوار
سلام و عرض ادب و احترام
خیلی لطف کردید این مطالب ارزشمند را عرضه نمودید. بسیار مهم و راهگشاست هر چند با ذائقه ادبی و هنری حاکم چندان نمی خواند و به اصطلاح دیر هضم است.
انشاءالله همانطور که در انتهای مطلب اشاره فرمودید مفاهیم کلی و جزیی دیدگاهتان را با زبانی ساده‌تر در ادامه، بیان بفرمایید.
از درگاه ایزد یکتا با تضرع، طلب اخلاص، سعه ی صدر، صبر و وقار و توفیق در ترویج اندیشه نورانی مکتب تشیع می کنیم.
ارادتمندیم
نغمه مستشارنظامی
1391/12/29 در ساعت : 2:59:57
سپاس استاد بزرگوار عالی قدر. عالی بود
سال نو بر شما مبارک باد. سلامت باشید
مرضیه عاطفی
1392/1/9 در ساعت : 1:1:6
سلام استاد گرامی و تبریک سال نو

بسیار عالیست و راهگشا.

هدایتتان مستدام استاد!

دست مریزاد!
-----------------------
درود بر شما
سپاسگزارم از محبتان ،بانو
عید نوروز شما و خانواده ی محترمتان نیز مبارک !
درسایه ی عنایات حضرت فاطمه (س) سالم و سلامت باشید
ان شاء الله
علی عبداللهی
1392/1/9 در ساعت : 14:28:41
سلام مجدد:
گفتن شعر دینی چند اصل می طلبد:
-تفکر بالا
-شناخت موشکافانه ی موضوع
-شوریدگی و داشتن ذوق شعری بالا
که متاسفانه بسیاری اشعار شعر دینی فقط بیان شور آن هم بدون هر گونه تعقل است
شعر دینی را باید در نهایت پختگی گفت که چنین شعرهایی خیلی کم هستند
محمد یزدانی جندقی
1392/1/10 در ساعت : 22:38:6
سلام جناب استاد موسوی شاعر و محقق اندیشمند
درود بر شما
مطلب ارزنده ای است مرور کردم و مستفیض شدم در موارد ادراکات عقلی و نیز مفهوم سازی به گواه انچه سابق براین درج کرده ام نزدیکی بسیار خوبی در دیدگاه داریم حضرتعالی مبنایی به موضوع پرداخته اید و محل و مجال توضیح بیشتر را نیز می طلبد حقیر نیز در نظر دارم با طلب رخصت البته در فرصت مناسب به این موضوع در دفتر شعرم بپردازم سالی همراه با موفقیت روز افزون برای شما ارزومندم در پناه حق
بازدید امروز : 29,151 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,987,751
logo-samandehi