ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل(به كارون مي‌زنم هر صبح...)

به كارون مي‌زنم هر صبح، پاي مانده در گِل را

شبي آزاد خواهم كرد خرمشهر اين دل را

دلم تاب تو در سر داشت، تو تابيدي و تب كرد

هواي لحظه‌اي را داشتم كه عشق، عاقل را ...

من و اولاد آدم در شب تاريخ مي‌جُستيم

ميان كوههاي ماه، از رويت شمايل را

ميانْ‌رودان چشمت را هزاران سال پيموديم

بنا كرديم محض ديدن تو برج بابِل را !

تنِ تنديسها را هر چه عريان‌تر جلا داديم

مگر پيدا كنيم اندامي از انسان كامل را !

گذشت و طاقها در ثلث و اسليمي گره خوردند

و پُر كرديم با موسيقي چشمت فواصل را

طنين شِمر در كابوس كوفه ريخت، اما نه!

به كشتن داد چشمان تو ارباب مقاتل را !

تمام وقتمان صرف سؤال از چشمهايت بود

خودت حل سؤالي پس بده حل‌المسائل را

تو خود فانوس هر بيراهه بودي، بوده‌اي يا نه؟

چنان‌كه با چراغ فلسفه، برتْراند راسِل را...!

حرامت را اگر با جهل دل داديم جاي آن؛

به جا آورده‌ايم انواع و اقسام نوافل را !

تمام عمر مي‌گفتند بايد دل به دريا زد

نهنگ ما ولي دارد، سر و سوداي ساحل را

 

 حسين رضوي فرد-تهران

کلمات کلیدی این مطلب :  چشمان تو ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/12/22 در ساعت : 14:14:13   |  تعداد مشاهده این شعر :  676


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

آرتیکاس بحرانی
1391/12/22 در ساعت : 14:30:5
سلام شاعر گرامی بسیار زیبا .ممنون مانا باشید


------------------------
زنده باشيد
سپاس
علی رضا آیت اللهی
1391/12/23 در ساعت : 19:3:25
سلام
غزل تاریخانه - جغرافیا یانه زیبائی است و می تواند زیباتر از این هم بشود .
درست گفته اند : باید دل به دریا زد
سال نو مبارک

----
ممنونم شما لطف داريد
اکبر نبوی
1391/12/23 در ساعت : 1:7:21
درود بر جناب عالی
بسیار زیبا و دلنشین و فاخر. دست مریزاد.
سربلند باشید

--------------
ممنونم شما لطف داريد
پيروز باشيد
بازدید امروز : 45,763 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,210,074
logo-samandehi