سلام بر شاعر گرامی
"تو به ضایع کردن انگار عادت داری" به نظر می رسد اشکال وزنی داشته باشد
خجالت داری تعبیر مناسبی نیست مگر اینکه با یک متمم از ی بکار برود مثلا تو از من خجالت داری
چقدر را باید به صورت غیر متعارف خواند تا وزن شعر درست شود
"ای تو دمت گرم" تو برای پر کردن وزن امده است واگر به صورت "ای که دمت گرم" به کار می رفت بهتر بود البته که را در معنای که موصول باید مخاطب دریافت می کرد تازه اگر در معنای که حرف ربط هم می فهمید اشکال چندانی نداشت
در مجموع غزل در حد خودش خوب است و به نوعی می توان آن را سهل ممتنع به حساب اورد
غزل همانطور که خود شاعر نیز اشاره کرده است عارفانه و عاشقانه است اما بیت های عاشقانه و عارفانه به کلی از یکدیگر منفرد و جدا هستند در صورتیکه اگر عارفانه عاشقانه بودن در تمام ابیات ممزوج بود بهتر بود برای شاعر آرزوی سلامتی می کنم
|
با سلام و درود///// تو به ضایع کردن انگار عادت داری//// تو به ضایع کردن انگارادت داری فعلاتن فع لاتن فع لاتن فع لن در این صورت معادل همان فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن بحر اصلی گرفته می شود و باقلب درست است اما امتیاز شیوایی بیان را ازدست می دهد ضمن اینکه اگر بخواهد به ضرب اهنگ بهتری برسد معنی ازدست می رود /// توبه ضایع شدن انگار که عادت داری /// بنا براین شاعر با آگاهی دست به این نوع چینش کلمات زده است و به یقین که این کار بدون علت نبوده است و شاعر در این خصوص برهانی دارد //// در سفر هستم وگفتنی های بیشتر را به دوستان وا می گذارم
|
تو به ضایع کردن انگارادت داری جناب استاد ایزدی سپاس از توجه شما به این قلم بی بضاعت : این مباحث سابق نیز در سایت طرح شده است وقصد حقیر از این پس کشمکش هر چه کمتر بر روی مباحث اینچنینی با دوستان شاعر است شخصا نزدیک بیست مورد اشکال وزنی در همین حدود گرفته ا م ودر همین بخش ثبت شده است در اینجا من با عین مثل همزه وصل بر خورد کردم که به خوانش شاعر نزدیک شوم چون احساس می کنم شاعر این اثر بر وزن عروضی کاملا مسلط است و قواعد را می شناسد و در این حرکت تاکید و تعمد دارد در توضیح بیشتر عرض می کنم در تقطیع حقیر در واقع (ر) در جمع با الف اورده شد و اگاهم الف به خودی خود هرگز حرکت پذیر نیست و انچه حرکت می گیرد همزه قطع است مگر اینکه الف با حرف پیش از خود جمع شود صورت خوانشم را در کامنت قبلی نیز درج کرده ام اضافه کرده بودم که معنی از دست می رود ولی قلم گرفتم و درج صورت خوانشم گواه است که معنا فدای لفظ شده است به هرحال صورت صیحیح بحر اصلی را نیز نوشتم که با قلب وزن شعر درست می شود و بحر اساس را هم نوشته ام دیگر هرچه شاعر صلاح بداند منظورم از قلب مواردمورد توضیح حضرتعالی است
|
سلام بر جناب جندقی
متوجه خوانش و تقطیع شما گردیدم کاملا بر اساس این خوانش یعنی حذف ع از عادت به این صورت :ان -گا - را -دت داری وزن درست است فوق العاده از حضرت عالی متشکرم واز شاعر نیز پوزش می خواهم
فقط به گمانم وقتی که یک هجای بلند به جای دو هجای کوتاه بنشیند نام عروضی این اختیار شاعری تسکین است البته من بر اساس عروض قافیه سیروس شمیسا عرض می کنم قلب وقتی است که جای هجای کوتاه و بلند تغییر کند به طور مثال به جای مفاعلن مفتعلن اورد ه شود البته شاید کما فی السابق اگر شما بفمایی اشتباه از جانب حقیر است
مجدد از روشنگر ی حضرت عالی نهایت تشکر را دارم بهر حال یکی از خوبیهای فضاهای مجازی همین روشنگریهاست
|
سلام بر جناب استاد بزرگوار جندقي اگر تقطيع كه شما فرمو ده ايد فعلاتن فع لاتن فع لاتن فع لن بر مصراع مورد نظر منطبق بود مشكل با تسكين يعني آوردن يك هجاي بلند به جاي دو هجاي كوتاه بر طرف مي شد اما اگر يك بار ديگر توجه بفرماييد "ر " از تقطيعي كه حضرت عالي فر مو ده ايد خارج است تو به ضايع (فعلاتن )كردن ان(فع لا تن )گار عا دت (فاعلاتن و نه فع لا تن ) داري (فع لن ) البته در شعر چند تن از بزرگان شعر معاصر نيز در همين وزن هجاي كشيده را بجاي هجاي بلند اورد ه اند و مي توان اين اشكال كوچك ناديده گرفت اين درسي بود كه خدمت استاد عزيز جندقي پس دادم و گر نه اين سنگيني به اندازه ي يك پر كاه دنيا را خراب نمي كند آرزوي سلامتي براي استاد جندقي و شاعر محترم دارم
|