ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آدمی هم پیش ازآن کادم شود ، بوزینه بود
 

آدمی هم پیش ازآن کادم شود بوزینه بود
سخنانی درپیرامون بیتی ازبیتهای بیدل

بیتی که درنظردارم  ازسالها درحلقه های  شماری ازدوستداران سخن بیدل بحثهایی را برانگیخته است . دلیل آن هم یکی دو ترفند ذهن فریب شاعرانه و فرضیۀ تکامل انواع و تقابل ظاهری آن ازدید
متعارف وعامیانه  با پذیرفته های دینی می باشد. بحث علمای قرآن برتیوریهای تکامل انواع « ترانسفورمیزم » و ثبات انواع « فیکسیزم» که مفصل وجالب است ، بیرون ضرورت وظرفیت این نوشته پنداشته میشود. بیت  آماج چنین است:

     هیچ شکلی بی هیولا قابل صــورت نشد            آدمی هم پیش ازان کادم شود بوزینه بود
نکته یی که این بیت را چشمگیرساخته است ، شباهت آن با فرضیۀ تکامل انواع  داروین درزیستشناسی است ، یا درستتر همسانی فرضیۀ داروین با این اندیشه است ، آنهم روایت عوامانۀ مشهورشدۀ آن که انسان ازبوزینه  پدیدآمده است !
بیدل بین سده های هفده وهجدۀ ترسایی می زیست( 1644تا 1721) و داروین درسدۀ نوزده ،
( درسال 1809زاده شد ودرسال 1882 درگذشت.) داروین هشتادوهشت سال پس از خاموشی
بیدل به دنیا آمد و فرضیۀ تکامل انواع وپیدایش انسان را  از هیمونیدها ویا جانوران انسان نما
( نه بوزینۀ  امروزی ) ازروی فسیلهای کشف شده  ازچهارملیون سال پیش انتشارداد.

اندیشۀ پیدایش موالید ثلاثه : جماد ، نبات وحیوان و رسیدن به مرحلۀ ظهورانسان ،
به صورت سیر جوهر هیولا و رسیدن ازشکلی به شکلی و صورت بستن مولودی پس از
مولودی درشرق  پیشینۀ دراز دامنی داشته است.

پیش ازاین حکیم سنایی که بین سدههای 11و12میلادی می زیست (وبین سالهای 1131و1141 درگذشته است)  در مثنوی سیرالعبادالی  المعاد  سروده بود :
                     گرچه دراصل کودکی بودم              نزد  اوچوب ونی یکی بودم
                   چون گیا بیخبر همی خوردم             باگیا همسری همی کردم ( ۱۳۱۶ص۷)
درزیستشناسی معاصر فصیلی که ازسه ملیون سال پیش است جانوری انساننما را با دندانهای
نیش مانند سازگاربا گیاه خواری  نشان می دهد و فصیل دیگرازهمان جانور که یک ملیون سال
قدیم است ، نشانۀ گیاهخواری ندارد. بیولوگها با آزمایش گویا دریافته اند ، که در بدن انسانها سلولها ونسجهای نباتی وجود دارد. 

مولانا که در سدۀ سیزدهم میلادی می زیست( تولد 1207و درگذشت 1273 ) هم دردفترسوم مثنوی گفته  است :
                     ازجمادی مردم ونامی شدم       وزنما مردم به حیوان پرزدم
                     مردم از  حیوانی وآدم شدم       پس چه ترسم کی زمردن کم شد
                     
حملۀ دیگـــــربمیرم ازبشر        تابرآرم ازملایک پــــروسر
یا درمناجاتی می سراید:           
                    صد هزاران حشردیدی ای عنود    تاکنون هرلحظه از   بدو وجود
                   ا ز جمادی بیخبر سوینمـــــا          وزنمــــاسوی حیات و ابتلا
                  باز سوی عقل وتمییزات خوش        باز سوی خارج این پنج و شش
یعنی این اندیشۀ تکوین مرحله یی عالم نزد شرق وعرفا ی خراسانی شناخته بوده است.
زیاده برآن بعض میان دو مرحله میانگینی را هم نشان داده اند ، مانند شیخ محمود شبستری که بین سده های سیزده وچهارده میلادی می زیست (1340
_1288) درکتاب مرآت المحققین می نویسد:
« ودراینمقام ازاحوال اَعْراض همين مقدارکافی است. پس جوهربرپنج  قسم  باشد: عقل ونفس وهیولى وجسم وصورت؛ وجسم مرکب چون معادن ونبات وحیوان وانسان؛ وجسم بسیط چون افلاک وعناصرواین ابیات این مجموع راشامل است:

اول ز مکوَّنات  عقل و  جان است
وندر  پی آن،  نُه  فلک  گردان است
زین  جمله  چوبگذری  چهارارکان  است
پس معدن وپس نبات وپس حیوان ا ست

دیگربدانکه درمراتب  مرکبات، میان  معادن ونبات،متوسط مرجان است، یعنی درشکل وصلابت همچوسنگ است ولیکن دردریامیرویدوهمچونبات ازمیان آب برمی آیدوچون خشک شدسنگ
میگرد د ومتوسط میان نبات وحیوان، درخت خرمااست که چندخاصیت حیوان دارد، یعنی چنانکه درحیوان مذکرومؤنث هست دراونیزهست، چنانکه تا مذکرحیوان به مؤنث نزدیک نشودبارنگيرد،  درخت خرمانیزتا مذکرش  ندهند بارندهد .دیگرچنانکه حیوانات  راسرببرند هلاک شوند، درخت
خرما نیزچون سرش ببرند هلاک شود ومتوسط میان حیوان وانسان بسیاراست،اماآنچه ظاهرتر
است کپی ا ست، یعنی بوزینه، که همۀاعضای اوبه مردم  ماند.
واین متوسطات برای آن اندکه هریک بدایت مرتبۀاعلا ی خوداند ونهایت اسفل، تاسلسلۀ موجودات ومراتبایشان مرتب باشد.»
( مرآت المحققین ، شیخ محمود شبستری ، ص 9 و10)
اکنون  می توان گمان برد  که داروین درکاوشهای خود ، الهامی از فرضیه های شرقی گرفته بوده باشد . می گذریم به شرح بیت بیدل . بیدل می گوید :

هیچ شکلی بی هیولا قابل صـــورت نشد
آدمی هم پیش ازآن کادم شود بوزینه بود

دراین بیت یک نکتۀ فلسفی به زبان شعر  درمصرع نخستین و یک نکتۀ اجتماعی درمصرع دومین بیان شده است.بین هردو مصرع هیچ پیوند دستوری وجود ندارد .برآن بنا بیت مورد نظررا می توان دارای آرایۀ معادله شناخت . همچنان می توانیم آنرا درصنعت مدعا مثل بپذیریم . دراین صورت مصرع نخستین بیانگر مدعا نه بل که مثال  است.
هیچ شکلی بی هیولا  قابل صورت نشد،  یعنی نشده است یا نمی شود. درغزلی که این بیت جای دارد هیچ بحث فلسفی هیولا و صورت نیست. بنابرآن مدعا را درمصرع دوم باید جست. و زیاده برآن دراین مصرع که یک جملۀ خبری است ، یک نکتۀ ذهن فریب است وآن واژۀ صورت درکنارشکل .
بیدل صورت را به معانی رخسار، فورم شعر، ظاهرهرچیزی و مترادف شکل نیز به کاربرده است، مانند:
بیدل این صورت وشکل آن همه نیست
آدمـــــــــــی معنی دیگـــــــــــردارد
مگرصورت دراین بیت به معنای فلسفی آن یعنی تحقق پذیری ، عینیت یابی و هست شدن چیزی به کاربرده شده است.
یعنی شکل،بدون هیولا _ همان جوهر سیال که درهمۀ هستان ودر همۀ هستی هست ، نمی تواند عامل عینیت یابی شی باشد.
مدعا درمصرع دوم است. «آدمی» دربرابر آدم درهمین مصرع معنای همه جامعۀ بشری را دارد و« آدم »چکاد تکاملی و فرهیخته گی آن و راس مخروط آدمی است. آدمی هم برای رسیدن به مقام آدم به هیولا نیازمند است وهیولا همانا معنویتی است که زیرعنوان آدمیت شناخته می شود یعنی  همه هوش وخرد و تخیل وعواطف وزبان ،یا شرط بنیادی آدم شدن آراستگی به هیولای آدمیت است ، نه شکل آدمی .
نکتۀ ذهن فریب دیگر عبارت « بوزینه بود » است. مگربیدل باوردارد که انسان ازبوزینه پدیدآمده است؟ اگر چنین نیست ، چرا حکم قاطع می کند و « بود» می گوید؟
اکنون اندکی درحاشیه ، به این بیتهای بیدل توجه بفرمایید:

شعله یی بودم کنون خاکسترم مفت طلب
سوختن عریانی ام را جامۀ احرام کرد

شگفتا که بیدل گویا کدام زمانی شعله بوده وبعد خاکستر شده است!؟

چون سبحه دراین سلسله بیگانگیی نیست
سرهاهمه پا بود  ، که پاها همه ســـرشد

وباز شگفتا که درتاریخ ،کدام زمانی، گویا سرها همه پا بوده اند! ؟

زین باغ بس که بی ثمری آشکاربود
دست دعای ما همه برگ چنار بود

وبازهم عجبا که درزمانی ودرروزگاری دستهای دعا برگهای چنار بوده اند!
نه ، چنان نبوده است ، نه بیدل شعله بوده ونه خاکسترشده ونه سرها همه پابوده اند ونه دستهای دعا برگهای چنار بوده اند. فعل معین یا فعل معاون یا رابطۀ  «بود» و« است »هم برای پیوند دادن گزاره با نهاد می آید وهم برای گره زدن طرفین تشبیه در تشبیه بلیغ .
تشبیه بلیغ آن است که طرفین تشبیه ، مشبه ومشبه به  ذکرمی شود مگر ادات تشبیه و وجه شبه محذوف می مانند.
درمثالهای آورده شده بیدل درروزگاری مانند شعله می سوخته است وسپس مانند خاکستر سرد شده است. درروزگاری سرها یا ذهنها مانند پاها به هرسومی شتافته اند و دستها ی دعا هم از بی اثری مانند برگهای چنار بوده اند.
وبرهمان بنا درمصرع :  آدمی هم پیش ازآن کادم شود بوزینه بود.
یعنی آدمی هم پیش ازآن کادم شود ، یا به اوصاف عالی ووالای آدمیت آراسته گردد،  مانند بوزینه بوده است. توضیح این که آدمی  با شکل محض آدم شمارشده نمی تواند وزمانی آدم شناخته می شود که  با هیولای آدمیت آراسته گردد .ویا آدمی  پیش ازآن که با همه معنویت انسانیت آراسته گردد، ذیروحی شبیه بوزینه  می باشد.
پیام  شاعراین است : همچنان که درکاینات برای پیدایی هرپدیده هیولایی می باید وشکلی، تحقق انسان  نیزبا وجود و پیوستن شکل ومعنویت انسانی میسر می شود، نه تنها با داشتن اندامها وهیکل وپیکر آدمی . 
    
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

    
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/12/12 در ساعت : 11:10:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  1475


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/12/14 در ساعت : 8:26:55
سلام و عرض ارادت خدمت استاد حبیب ارجمند
شرح و تبیینتان از شعر بیدل بسیار استادانه و جامع است ، استفاده و لذت بردم .
از عارفی شنیدم : " از مولا علی (ع) سؤال شد قبل از آدم چه کسی وجود داشته است ، حضرت فرمودند آدم ، پرسیدند قبل از آن آدم چه کسی بوده ، فرمودند آدم و چون سؤال کننده منتظر شنیدن پاسخ دیگری از آن حضرت بود ، فرمودند اگر بار ها و بار ها این سؤال را تکرار کنی پاسخ من همان است که اول گفتم "
به نظر می رسد هنوز فاصله ی بسیار مانده تا انسان در هر زمان ( رغم این که اشرف مخلوقات است و خداوند از روح خودش در او دمیده و او را به دانش و علم خاص مجهز نموده ) بتواند به راز های افرینش پی ببرد . راز هایی که بحث ترانسفور میزم می تواند و ممکن است بخش کوچکی از آن ها باشد . مستدام باشید

دوست دل آگاه جناب محمدروحانی (نجواکاشانی)
سلام علیکم
خشنودم که چندسطراین هیچمدان به نظرعنایت آن عزیز روشنضمیر رسیده است. یادکرد ازفرمایش مولاعلی (ع) باعث فرحت خاطرگردید. همه ساله بخت تو پیروزباد!
ابراهیم حاج محمدی
1391/12/12 در ساعت : 12:2:16
درود
آن قسمتهایی که از کتاب مرآت المحققین آورده اید کلمات منفک از یکدیگر نیستند و خوانش را با دشواری مواجه ساخته است / اجمالا به حضور شما عرض کنم که نظریه ی تکاملی داروین {{ ترانسفورمیسم}} به فرض صحت به صورت قطعی و صد در صد منافاتی با آموزه های قرآنی ندارد . در قرآن کریم هیچ جا تصریح نگردیده است که حضرت آدم (علی نبینا و آله و علیه الصلاة و السّلام ) مستقیما از خاک آفریده شده است . حتی در مواردی هم که سخن از آفرینش بشر ، یا انسان یا تعابیر عام و باصطلاح منطقیین کلّی ای از این قبیل شده است سخن از آفرینش مستقیم از خاک نیست کما آنکه ما امروز هم معتقدیم که از خاک آفریده شده ایم اما قطع و یقین داریم که از پدر و مادر آفریده شده ایم . تنها ایه ای که در قرآن کریم در آن سخن از آفرینش آدم به عنوان یک اسم عَلَم {{ خاص }} از خاک بمیان آمده است آیه ی 59 سوره ی آل عمران است که می فرماید {{ان مثل عيسى عند اللّه كمثل آدم خلقه من تراب }} و این آیه هم صراحت در این دارد که حضرت آدم مانند حضرت عیسی متولد شده است چون حضرت عیسی از مادر متولد شد . در این زمینه مرحوم استاد شههید مطهری بححث گسترده و مفصلی دارند که طرح آن در این مجال نمی گنجد .

سلام جناب حاج محمدی
ازروشنی افزایی که فرموده اید سپاسگزارم. این بحث ترانسفورمیزم و دیدگاههای دو گانۀ صاحب نظران و نظراستادشهیدمطهری را دربارۀ بیان قرآن وآفرینش انسان خوانده بودم . من درآغازاین بحث نگاه متعارف به مسأله رادرنظرداشته ام . با عرض تشکرواحترام مجدد
مصطفی پورکریمی
1391/12/12 در ساعت : 23:47:5
سلام جناب دکتر اسدالله حبیب گرامی
شرحی که حضرتعالی بر اشعار بیدل می نویسید همیشه محکم و مستدل است بسیار استفاده کردم موفق باشید

جناب مصطفی پورکریمی گرانقدر
سلام علیکم
سپاسگزاریهای مرا خواهید پذیرفت. سرافرازباشید.
محمد شکری فرد
1391/12/12 در ساعت : 21:14:48
سلام استاد حبیب...خواندم و آموختم...

زنده باشید.

سلام

بروان بیدل شادباش می فرستیم
هادی ارغوان
1391/12/13 در ساعت : 16:8:3
سلام
خواندم وآموختم

سلامها

ازحضورتان سپاسگزارم
سید مهدی طباطبایی
1391/12/12 در ساعت : 21:16:24
سلام بر استاد حبیب
سال‌هاست از محضرتان پیرامون بیدل می‌آموزم و وقتی این مطلب‌تان را دیدم، برای حق‌شناسی این واژگان را نوشتم.
امیدوارم همیشه موفق باشید.
ارادتمند

جناب دکترطبا طبایی عزیز و روشنرای
حضور لطف آمیزشما انگیزۀ دلگرمیهاست . همیش در جنب عنایت آن نیکنهاد شکرگزاربوده ام .
شبان سیه برتونوروزباد
بازدید امروز : 46,300 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 124,004,900
logo-samandehi