ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



امشب، غزل بانو! بگویم یا نگویم؟

امشب، غزل بانو! بگویم یا نگویم؟
شوری از آن گیسو، بگویم یا نگویم؟
از مشرق چشم ات بگویم یا نگاه ات؟
یا از کمان ابرو، بگویم یا نگویم؟
چون چشمه می جوشد احد با ذکر احمد
هو، یا علی، یاهو، بگویم یا نگویم؟
دیدی که در عشق ام به تو راسخ ترین ام
اکنون تو را بانو! بگویم یا نگویم؟
آیا بگویم از دلم چیزی نمانده است؟
از جان دریاجو بگویم یا نگویم؟
وقتی نفس در سینه حتی بی شکیب است
از زخم این آهو، بگویم یا نگویم؟
من جاده ای آواره در دشت و کویرم
تو، کعبه ای خوشبو، بگویم یا نگویم؟
 
می گویم امشب، ای غزل بانو که مستم!
چون جان هستی، آشکارا می پرستم!
                              نهم اسفند ماه نود و یک
کلمات کلیدی این مطلب :  عشق ، غزل ، مستی ، ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1391/12/12 در ساعت : 0:21:13   |  تعداد مشاهده این شعر :  4896


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1391/12/17 در ساعت : 13:58:53
جناب آقاي نبوي سلام
اگر درست بگويم شما در امر فيلم نقاد خوبي هستيد و اگر اشتباه نكنم در يكي از هفته هاي دفاع مقدس چندين سال پيش گفتگوي شما و ابراهيم حاتمي كيا براي من بسيار خاطره اميز بوده و هست
و اما چند نكته در خصوص شعر حضرت عالي
سوالي كه در مصراع هاي دوم آمده است وجه شاعرانه اي ندارد سوال در ادبيات براي پاسخ نيست بر معني اي فرا تر از سوال دلالت مي كند بگويم يا نگويم ؟ اگر به شيوه آقاي احمدي نژاد مطرح شود درست است چون مخاطب را به دانستن موضوعي ترغيب مي كند ولي از شور گيسو بايد گفت و نگفتنش بدون دليلي شاعرانه وجهي ادبي ندارد بگويم يا نگويم وقتي اهميت شاعرانه پيدا مي كند كه شاعر بخواهد موضوع را برجسته كند و مخاطب را ترغيب به شنيدن ان كند ولي شور كيسو و مشرق چشم آن قدر عظيم هستند كه نياز به تاكيد د و ترغيب نيست البته مي توان سوال را در اين وجه پذيرفت كه موضع گفتن و يا نگفتن نيست بلكه آشكار شدن عشق است كه شاعر آن را به محاجه مي گذارد و مي خواهد اهميت بر ملا شدن عشق را به مخاطب القا كند كه در اين صورت بايد قراين شعري قوي تري در شعر وجود مي داشت
بيت پاياني شعر نيز دچار ضعف زباني و تاليف است مگر اينكه من بد فهميده باشم مصراع دوم "چون جان هستي آشكار ا مي پرستم "بر هيچ وجه معنايي دلالت نمي كند
جناب نبوي ،تركيب غزل بانو نيز از ان دست تركيب هاي دست مالي شده اي است كه سالها قبل ترانه خواني از ان ور اب آن را در ترانه اي بكار بر د و امروز بر اثر تكرار وجه شاعرانه خود را از دست داده است مگر اينكه نو افريني در ان صورت بگيرد كه متاسفانه در شعر شما اين نو زايي وجود ندارد
و اما وقتي مخاطب مي توا ند با اهنگ خيزان جمله را سوالي درك كند نيازي به اوردن كلمه آيا نيست و ضربه زننده به زبان و ساختار است
اکبر نبوی
1392/1/3 در ساعت : 5:30:4
درود بر جناب ایزدی گرامی
سال نو و بهار و نوروز نود و دو را به شما شادباش می گویم
نقد همراه با محبت تان را در نیمه های امشب دیدم و خواندم. سپاسگزارم از نگاه لطف و لطف نگاه تان
همانگونه که حضرت تان اشاره فرموده اید، بنده گاهی مرتکب نقد فیلم می شوم. از همین روی امر نقد و تحلیل را بسیار سترگ و ارزشمند می دانم. در ارتباط با فیلم، سال هاست ( از نخستین نقدی که در سال شصت و پنج نوشته ام تا به امروز ) بارها گفته و نوشته ام که هر فیلم سینمایی جهان خود را می سازد و منطق خود را دارد و منتقد را کاشف جهان خلق شده توسط هنرمند فیلمساز برشمرده ام. ( در اینجا شما می توانید این کشف و خلق را به جهان هر سروده، اثر تجسمی و ... تعمیم بدهید.)با این نگاه، بی گمان سروده ی شکسته بنده نتوانسته جهان معنایی خود را درست بسازد و به خواننده منتقل کند. و هر توضیح و شرحی از سوی من ( که اساسا چنین کاری را درست و شایسته نمی دانم، مگر در هنگام گفتگو با صاحب اثر ) نمی تواند نارسایی های آن را برطرف کند. باز هم از لطف و محبت تان سپاسگزارم و چنانچه مجال و درنگی از گفتگوی شفاهی بدست آمد در باره ی مصرع های دوم غزل نکته هایی دارم که خدمت تان عرض خواهم کرد.چون یک تفاوت نگاه جدی میان بنده و شما در این باره وجود دارد. گر چه که به هیچ روی بر آن نیستم که بر درستی نگاه خود تا آنجا پای بفشارم که خود را از آموختن محروم کنم
عزت تان افزون باد
ــــــــــــــــــــــ
موخره:کاش مدیران گرامی، بویژه جناب رضایی عزیز که در طراحی بخش های گوناگون این پایگاه کوشش های بسیار سودمندی دارند، ترتیبی اتخاذ فرمایند تا صاحبان دفاتر از نقدی که بر آثارشان می شود آگاه شوند. چرا که افرادی همچون من نخست از طریق ایمیل ( دریافت رونوشت نظرات دوستان عزیز ) آگاه می شویم که بر سروده مان نظری داده شده است یا خیر و پس آنگاه به بخش اختصاصی دفتر خود می رویم، درود عزیزان را پاسخ می دهیم، لطف شان را سپاس می گوییم و سپس برای مشاهده ی سایر دوستان، آن ها را تایید می کنیم
یا حق
حمیدرضا اقبالدوست
1391/12/13 در ساعت : 17:28:29
بسیار عالی استاد نبوی پرشور و دل انگیز / شاد و سلامت باشید
____________________________
درود بر جناب اقبالدوست عزیز
از لطف نگاه و محبت کلام تان سپاسگزارم
سرافراز باشید
محمد غلامی
1391/12/19 در ساعت : 17:43:23
سلام بزرگوار

لذت بردم از این غزل

اما جسارتا خواستم عرض کنم بیتی از آن گیسو بگویم شاید زیباتر و با ترکیب غزل بانو هماهنگ تر باشد فقط عقیده شخصی است و لاغیر.

موفق باشید
___________________________
درود بر جناب غلامی عزیز
سپاسگزارم از لطف حضورتان
پیشنهادتان بسیار زیباست. اما جهان پر از غوغای گیسوی افشان شده در حلقه ی ذکر را منتقل نمی کند
عزت تان پایدار و تندرست باشید
علی میرزائی
1391/12/12 در ساعت : 13:19:38
سلام جناب نبوی مهربان وعزیز
غزل دل پذیری است لذت بردم
زنده باشید
_______________________
درود بر استاد میرزایی ارجمند
همیشه سپاسگزار الطاف تان هستم
سایه تان مستدام باد
حمیده میرزاد
1391/12/12 در ساعت : 2:20:23
سلام بر جناب نبوى

غزلهاى پرشورتان را بسيار دوست دارم
سربلند باشيد
________________________
درود بر سرکار خانم میرزاد
از لطف و محبت هماره تان سپاسگزارم
پاینده باشید و سربلند
محمد شکری فرد
1391/12/12 در ساعت : 21:19:2
سلام استاد نبوی...خواندم و آموختم...

غزلی از سالهای دور داشت با ردیف غزل بانو؛خواندن این غزل زیبا من را یاد آن غزلم انداخت...

اگر از عاشقی سردم غزل بانو...

زنده باشید استاد.
______________________________
درود بر آقای شکری فرد عزیز
سپاسگزارم از لطف همیشه ی شما. کاش محبت کنید و همه ی غزل زیبای تان را برایم بنویسید تا بخوانم و لذت ببرم. چرا که بدون مداهنه از غزل های خوب و خوش ترکیب تان حظ برده ام
سربلند باشید و چشمه ی طبع تان همیشه جوشان
علی عبداللهی
1391/12/12 در ساعت : 17:0:11
سلام گرامی
_______________________
درود بر جناب عبداللهی گرامی
مصطفی پورکریمی
1391/12/13 در ساعت : 0:14:38
سلام جناب استاد نبوی عزیز

غزل بسیار زیبایی بود از آن نوع غزل ها که مخاطب را تا آخر با خود می برد و در آنجا با بیتی عارفانه او را به تأمل وامی دارد موفق باشید

البته راستش ردیف را که دیدم یاد آقای احمدی نژاد افتادم .......
____________________________
درود بر استاد پورکریمی بزرگوار
از لطف و محبت و تشویق های تان سپاسگزارم
سایه ی لطف و عزت تان مستدام باد

هادی ارغوان
1391/12/12 در ساعت : 14:43:45
سلام ...
لذت بردم
دست مریزاد
_______________
درود بر شما
سپاسگزارم از لطف تان
سربلند باشید
ابراهیم حاج محمدی
1391/12/12 در ساعت : 9:24:56
درود و سلام جناب نبوی عزیز
سروده ای دلنشین و بیاد ماندنی و شیوا و بلیغ بود . لذت بردم . طبعتان همواره شکوفا باد و جانتان سرشار از طرواتی بهاری .
____________________________
درود بر استاد حاج محمدی بزرگوار
از نگاه لطف تان بر این وجیزه و مهربانی کلام تان سپاسگزارم
عزت تان افزون باد و سروده های محمدی تان سرشار از بهار جان
محمد شکری فرد
1391/12/14 در ساعت : 13:55:39
سلام استاد نبوی بزرگوارم...امر کرده بودید آن غزل را برایتان بفرستم که انجام شد:

اگر از عاشقی سردم غزل بانو!
و از شعر و غزل طردم غزل بانو!

ولی من کوچه و پس کوچه ها را هم
به دنبال تو می گردم غزل بانو!

نسیم از سمت دریا سال ها بوی_
تو را می آورد هردم غزل بانو!

تمام شعر و شب های جنونم را
به پـا بوس تو آوردم غزل بانو!

تو هم بی شک شبیه من پر از دردی
خوشم با تو که همدردم غزل بانو!

تو می گفتی که مردی خواهد آمد تا...
و من شاید همان مَردم غزل بانو!
______________________
درود بر جناب شکری فرد عزیز
براستی و درستی که غزل تان بسیار زیبا و دلنشین است. طبع بهاری تان همواره شکوفا و دل تان همیشه سبز باد
سرافراز باشید

آذر ماه 88

محمّد نقیان
1391/12/21 در ساعت : 19:48:54
سلام جناب نبوی
تا باشه از این بگم بگما باشه، نه از اون بگم بگما;-)
__________________________
درود بر جناب نقیان عزیز
جانا سخن از زبان ما می گویی
از لطف حضورتان سپاسگزارم
سرافراز باشید
معصومه عرفانی (عرفان)
1391/12/12 در ساعت : 20:21:25
سلام استاد نبوی بسیار زیبا و عاطفی سرودید زنده باشید در پناه حق
_____________________________
درود بر سرکار خانم عرفانی
از لطف نگاه و حضور با محبت تان سپاسگزارم
سربلند باشید
بازدید امروز : 20,129 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,241,336
logo-samandehi