ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چشمان اصلاح طلب تو

از من عبور می کنند چشمان اصلاح طلب تو

 

 ومن یاد می گیرم

 

که دولت نگاهت چقدرزود گذراست

 

لبخند بزن وگیسوانت را در باد بپراکن

 

خرابم کن

 

خاکم کن

 

شاید روزی سفالینه ای  باستانی باشم

 

 وعطرت دوباره شاعری را سرمست کند
کلمات کلیدی این مطلب :  چشمان اصلاح طلب ، سفالینه ، باستانی ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1391/12/6 در ساعت : 12:1:28   |  تعداد مشاهده این شعر :  4876


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1391/12/6 در ساعت : 13:59:36
سلام بر جناب خصلتي
نميدانم استفاده از اصطلاحات سياسي مثل اصلاح طلب و دولت در يك شعر عاشقانه به چه كار كردي در اين شعر منجر شده است گاهي استفاده اصطلاحاتي شناخته شده در فضايي متفاوت منجر به طنز مي شود كه به نظر مي رسد نه چنين اتفاقي در اين شعر افتاده است و نه قصد شاعر اين بود ه است خوب است اساتيد محترم سايت جنابان پور افشار ، خوش عمل ، جندقي ،وثوقي و...نظر بدهند
گاهي نيز شاعر هدفش بيان يك موضع سياسي است كه به دليل معذوريت و يا هنر آفريني ان را كاملا در يك فضاي عاشقانه مطرح مي كند كه در اين شعر تا پايان جمله چقدر زود گذر است جواب گو نيز هست چرا كه زود گذر بودن را هم مي توان بر نگاه معشوق اطلاق كرد و هم بر دولتي كه عمر ان كوتاه بود ه است
با اين نگاه اگر پاره دوم شعر نيز راه برداشت د و گانه را (سياسي و عاشقانه )براي مخاطب هموار مي كرد شعر به يك دستي خود بيشتر نزديك مي شد
نظر سومي هم وجود دارد كه شاعر مي خواهد واژ ه هاي سياسي شناخته شده را به كل از بار سياسي ان تخليه كند و در فضايي متفاوت آن را به نحوي به بكار ببرد كه مخاطب متوجه بار سياسي آن نگردد
خوشحال خواهم شد كه اساتيد محترم سايت نظر خودشان را در موارد بالا بيان بفرمايند تا حقير نيز روشن شوم
متشكرم
ابراهیم حاج محمدی
1391/12/7 در ساعت : 16:52:17
در فضای سیاسی کشور ما ــ با تأسف فراوان ــ در اثر تقابل اصولگراها و اصلاحگران { هردو باصطلاح} ، اینچنین برداشتی در اذهان شاید شکل گرفته باشد که تقابل اصلاح طلبی واصولگرایی ، تقابل کفر و اسلام است .!!! حال آنکه در منطق قرآن کریم اصولگرایی عین اصلاح طلبی و اصلاح طلبی عین اصولگرائی است . این مقدمه را از این جهت گفتم که به این دقیقه اشارت کنم که در چنین فضایی ، توصیف کسی به { اصلاح طلبی } مدح شبیه به ذم یا ذم شبیه به مدح است والله العالم !!! از این جهت با عمو صادق هم عقیده ام و گمان ندارم حتی با اعمال پیشنهاد دوست مفضالمان جناب وثوقی تصویر عقیم {{ چشم اصلاح طلب }} تصویری ولود گردد .
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/12/8 در ساعت : 17:46:2
سلام و عرض ارادت مجدد خدمت جناب خصلتی عزیز و ارجمند

.....

جناب خصلتی از چشمتان سؤالی هست
نگاه زنگی زنگی ، چگونه رومی شد
پیام بنده که مبنای آن خصوصی بود
غریبه آیست که بی رنج و گنج پومی شد
بدون هیچ توافق ، بدون هیچ خبر
نوشته های خصوصی ، چرا عمومی شد

محمد وثوقی
1391/12/7 در ساعت : 13:0:32
سلام و عرض ادب
درباره ی این شعر نظر خاصی ندارم اما با نظر استاد ایزدی گنابادی موافقم. تغییر طبقه ی واژه یا اصطلاح تمهیداتی می طلبد تا جد به طنز یا برعکس نگراید... اینجا خصوصاً «اصلاح طلب» هم بیرون زدگی فرمیک دارد هم در کل شعر تصویری عقیم است... پیشنهاد می کنم شاعر محترم شعر را با حذف دو سطر آخر اینگونه پایان دهند:
خرابم کن
خاکم کن
و دوباره/باز بیافرین.
بدین ترتیب تصویر «چشم اصلاح طلب» دستکم عقیم نمی ماند و به دردی می خورد
مستدام باشید
عباس خوش عمل کاشانی
1391/12/7 در ساعت : 20:45:0
این سروده ی زیبا مهمترین وجه پسندیده اش طنز زیرکانه و ملایم است.من در قالب شعر سپید کمتر شعری با درونمایه ی طنز دیده ام.شاعربارندی تمام همه ی شاکله ی زمخت سیاست را به پای عشق قربانی کرده است و این امتیازی برای او و شعرش است.طنز جاری در شعر با تمام ملایمتش نیش گزنده ای بر جگرگاه سیاست فروبرده است.باشد که در عرصه ی شعر معاصر در قالب نیمایی و سپید شاهد بروز طنزهایی ازین دست باشیم.
محمد یزدانی جندقی
1391/12/7 در ساعت : 12:14:4
سلام و درود
صفت اصلاح طلب و دولت زود گذر به صورت اصطلاحات رایج در قالب شعار سیاسی تبدیل شده است در حالی که در اصل چنین نیست / چشم ها را باید شست /جور دیگر باید دید از سپهری و /راستی خاتم فیروزه بواسحاقی خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود از خواجه اهل راز حافظ //
اولی استعاره از بهتر دیدن مترادف مثبت اندیشی و مورد دوم کنایه از لطف و مرحمت یار است که زود گذر و کوتاه بوده است من اینگونه نگاه کردم اگرچه نوع نگاه جناب استاد ایزدی نیز درست است به نظرم ایشان احتمال می دهند که برداشت مخاطب استفاده ابزاری شاعر از اصطلاح اصلاح طلب در شعری عاشقانه است من چنین برداشتی نداشتم علاوه بر اینکه وجود چنین ترکیب هایی در شعر عاشقانه به خصوص در قالب های آزاد اثر را از خطر سقوط مخاطب در برداشت های سطحی و مبتذل دور می کند در باره محتوا می شود صحبت را ادامه داد ولی به همین اندازه بسنده می کنم
در کلمات و ترکیب ها فقط با ) بپراکن ) موافق نبودم قصد شاعر می تواند ایجاد موسیقی از طریق /ب/ باد و / ب/ بپراکن باشد اما
لبخند بزن وگیسوانت را در باد افشان کن / سطر را به شیوایی بهتری برخوردار خواهد رساند هر چند امکان مورد نظر را بین می برد
خرابم کن
خاکم کن
شاید روزی سفالینه ای باستانی باشم
وعطرت دوباره شاعری را سرمست کند
از توالی تصویری و مفهومی مستقل برخوردار است و در واقع یک شعر کوتاه مستقل و موفق است
شهاب الدین رهنما
1391/12/7 در ساعت : 20:19:36
سلام جناب خصلتي
شعرتان را خواندم. آغازي دارد با كمي تسامح، تازه و پذيرفتني:

از من عبور می کنند چشمان اصلاح طلب تو

ومن یاد می گیرم

که دولت نگاهت چقدرزود گذراست

اما متاسفانه پس از اين سه سطر، شعر كاملا كليشه اي پرداخته شده است و هيچ حرف و نكته ي تازه اي براي بيان ندارد.
به نظر اگر همان سه سطر را به عنوان يك شعر كوتاه در نطر آوريد، خود به عنوان شعري زيبا در نظر خواهد آمد.

البته نظر جناب حاج محمدي هم قابل توجه است.

پيروز باشيد و شاعر
بدرود
سیاوش پورافشار
1391/12/7 در ساعت : 16:13:4
اولا از فرهیخته گرامی جناب ایزدی گنابادی تشکر می کنم بابت پیشنهادشان.
مقوله استفاده از اصلاحات و واژه های مدرن را در سه بحث ارائه می کنم:
1-استفاده از آنها در اشعار معاصر مثل فروغ فرخزاد از جمله کلماتی مثل:
سینما ، پپسی (در شعرکسی که مثل هیچ کس نیست)
حتی خود فروغ می گوید:به من چه کسی تا بحال کلمه ای را بکار نبرده(بقول خود ایشان واژه انفجار) من بکار می برم و به سابقه ی شعری کلمات و اشیا بی توجهم.
یا در اشعار مرحوم آتشی مثل سربازخانه، پلاستیک و... دیده می شود
بنابراین استفاده از این اصطلاحات و واژه ها ایرادی ندارد.
2-از بعد تاریخ شناسی: تاریخ‌گرایی یک ویژگی عمده‌ی نقد ادبی عصر حاضر است و لااقل در نقدی که به شناخت جزمی و عینی و بی‌شائبه نظر دارد، رابطه‌ای که منتقد بین اثر با نویسنده‌ی آن تصور می‌کند اجازه نمی‌دهد که منشاء تاریخی اثر را نادیده گیرد، زیرا در هر دوره عقاید و سلیقه‌هایی هست که طرز ارزیابی مردم را در مورد آثار ادبی هدایت می‌کند و خواه‌ناخواه مولود حوادث و احوال لحظه‌ها و ادوار تاریخی است.گاهی از همین کلمات است که پی می بریم شاعر در چه دوره ای زیسته است مثالی در مورد حافظ می زنیم:
روزگار حافظ روزگار زهد فروشی و ریاورزی بوده‌است. حافظ در این مبارزه به کسی رحم نمی‌کند شیخ، مفتی، قاضی و محتسب همه از کنایات و اشعار او آسیب می‌بینند.
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند
حافظا می‌خور و رندی کن و خوش باش ولی دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
هدف از این مثال آوردن واژه های مفتی و محتسب و... بود که در دوره ایشان عینیت داشته است شاید به کاربرد آنها خرده هم می گرفتند.

3-دوره ی ما خصوصیاتی از مدرن و پست مدرن دارد یعنی که در این سبک ادبی قرار داریم یعنی امروزه در دوره ای از پست مدرنیسم هستیم که یکی از خصوصیات آن- آزادی عمل در بهره گیری از واژگان و اصطلاحات زبان و شکستن زبان فاخر و اقتدار ادبیت در زبان شعر که منجر به شکستن یک دست ِچینش واژگان در شعر میشود ناخود آگاه شعر ما خصوصا سپید ما امروز گرفتار یا دمخور پست مدرن و مدرنیسم است
اما در مورد واژه های اصلاح طلب و دولت زود گذر به نظر من خیلی رندانه بکار برده شده است چون یکی از خصوصیات تغزل رند بودن معشوق است و رند هم وجهی از سیاست است که درست از اصلاحات سیاسی استفاده شده است همچنین بر اساس نظر دکتر شمیسا تغزل حماسی است که واژه های دولت و اصلاح طلب سنخیت مناسبی با این نوع شعر دارند
وحید ضیائی
1391/12/8 در ساعت : 9:21:56
لطیفه​ایست نهانی که عشق از او خیزد / که نام آن نه لب لعل و خط زنگاریست ...
لطیفه ای ست نهانی شعر ، دیر یاب و سراب گون ، دیر یاب که هر چه عمیق تر می شوی به زلالی رسیدنش دور از ذهن تر است اگر چه آب بیابی ، و سراب گون : که چه بسیار متن هایی که از دور بوستانند و از نزدیک سیاهی ای جان ستان ...
به گمانم شعر معاصر ما به غیر از بعد کلاسیک و نئو کلاسیکش که توامان ِ هم ، رفتار هایی نزدیک به هم را در طی سالیان اخیر از خود بروز داده اند و با حفظ قوالب میراثی تن در تازه - واژگانی شعر شسته اند و مسیری روشن را از غزل کلاسیک تا غزل های فرمی و " نام پذیر ِ ترانه ای ِ به ظاهر فرا مدرن -" طی کرده اند با این تفاوت که بین سبزواری ها و بهبهانی هایش فاصله سکوت و فریاد ، اعتراض و عصیان ، زمین و آسمان ...است . اما نه زمینش غیر قابل توصیف و پیش بینی ست و نه آسمانش ، حتی فرا مدرن هاهم وقتی غزل می خوانند " من و تویِ عادتی " به انجمن و محفل ادبی می فهمیم از کدام گلو می خواند . اما شعر سپید داستانی دیگر گون دارد ، هوشنگ ایرانی ها دارد پیش از امثال " آیدا پرست ها " که زمینشان دیگرگون و آسمانشان متفاوت تر است . توالی ندارد ، حادثه دارد ، حدوث و قدم ندارد ، بر مدار بی دوری چرخیده ، به قالب پشت گرم نیست چون از پشت اجنبی ست ...
در این منطق ، معیار تفاوت و لطیفه ی شعری گاه در کوتاه سروده ی کودکی کم سال چنان نمود و تعالی دارد که در سطری از پیر شاعری کارآزموده . چه بسیار شعری کوتاه از کودکی یا نوجوانی شنیده ام که قلندران قلدر میدان دار هم توان سرودنش را ندارند چون منطق بر روندی قالبی و قانون مند و مکتب جو نیست . معیار نا نوشته سنجش شعر مدرن معاصر امروز ما حسی ناگفته و ناشنوده و بس غیر محسوس است که پایه در تجربیات غیر معمول شاعرانگی آدمهایی به پیچیدگی تاریخ امروز این سرزمین دارد . ملغمه ای از شهود و تجربه و علم ، که ناخوداگاه به تو می گوید فلان مطلب می تواند شعر باشد ، شعر امروز باشد و ... یا نه ....
چنان است که مفاهیم واژه نامه ای که ورد زبانمان شده است با المان های مشهود شعر امروز همخوانی پیدا نمی کند و برای مثال طنز ِ مفتخر ِ مفتخور ِ مجله ای مان پیش لوده بازی های آیرونیکال سیاه چردگان بقولمان سیاه نما رنگ می یازد و گاه تعطیل می شود .
دنیایی که من از شعر معاصر پنداشته ام پیچیده تر از ظرفیت ساده ی شاعرانی ست که دل خوش به " لذت متنی و بصری از شعرند " ...
همه اینها را گفتم که بگویم در شعر شما آن لطیفه ی روز آمد جاری بر امروز شعر را نمی بینم - حد اقل در این متن - و سکوتم نیز در بسیاری از نوشته های حضرات آشنا دلیلی مشابه دارد . من به " اتفاق ِ زبان و زبان ِ اتفاق " قائلم و شاید " گنگ خواب دیده ام " ...
و آن اتفاق ِ بی مزد و منت را برایتان آرزو دارم .
اشرف گیلانی
1391/12/6 در ساعت : 12:48:25
خاكم كه موزه هاي جهان غبطه مي خورند
بر شوكت هميشه ي روح سفالي ام
شهاب الدین رهنما
1391/12/7 در ساعت : 20:14:58
سلام جناب خصلتي
از نظر و نقدتان در باب شعرم ممنونم
احسان اکابری
1391/12/8 در ساعت : 22:0:45
سلام آقای خصلتی
خوب بود
زنده باشی
مجتبی اصغری فرزقی
1391/12/7 در ساعت : 8:16:20
سلام عزيز



ديروز در مشهد با دوستان ذكر خير شما بود



گناباد چه خبر

.............................
سلام دوست خوبم آقا مجتبی.به لطف شما.اینجا هم امن وامان.دوستان همه به من لطف دارند. سلام من رو به دوستان شاعر ابلاغ فرمایید.



علی نظری سرمازه
1391/12/13 در ساعت : 21:1:28
درودشاعرگرامی زیبا سروده ای .مرحبا.استعارات قشنگی داشت.
حمیده میرزاد
1391/12/8 در ساعت : 21:57:46
سلام بر استاد خصلتی

این نهایت شاعرانگیست...

واقعا لذت بردم..
مصطفی پورکریمی
1391/12/6 در ساعت : 23:23:11
سلام جناب استاد خصلتی گرامی

عاشقانه ی بسیار زیبایی بود استخدام اصطلاحات سیاسی و ایهامی که خلق کرده اید هم عالی بود


.........................
از ابراز نظر ومهر وتوجه تان ممنونم.موردی را هم که فرمودید حتما به چشم.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/12/7 در ساعت : 7:34:34
جناب خصلتی عزیزخصوصی و با عرض پوزش:
با سلام و عرض ارادت
شعر سیاسی خوبی سروده اید با تاریخ مصرف کوتاه ولی موضوع شعر به هیچ وجه عاشقانه و عارفانه نیست ، به خاطر داشته باشید که اشعار عارفانه و عاشقانه در ادبیات فارسی بسیارند و ما نباید با پوشاندن لباس های برازنده ی آنان بر تن شعر های دیگر ، سعی در تضعیف آن ها و یا خدای نکرده وارد کردن خدشه ای به ابهت و قداستشان نماییم . این کار نابخشودنی و غیر قابل قبول است . همانطور که شما بهتر از من میدانید اشعار سیاسی نمی توانند تحت آن نام های والا و مقدس به ثبت برسند چون در نهایت شعاری بیش نیستندو شرایطشان با عاشقانه ها و عارفانه های همیشه ماندگار تفاوت بسیار دارد .


...................................
با سلام.این نظر راسرور بزرگوار جناب روحانی برایم خصوصی فرستاده بودند وبا توجه به اینکه از نوع نگاه شان به شعر خوشم آمد وهمچنین برای اینکه آستانه تحمل نقد خودم را بالا ببرم این نظر را عمومی کردم البته بدون اجازه از نویسنده نظر .
علی رضا آیت اللهی
1391/12/9 در ساعت : 13:4:22
سلام به پژوهشگر ساعی و گرامی
از خواندن این شعرتان لذٌت بردم . چنان زیباست که چندبار خواندم و نتوانستم از یک شوخی کوچولو بپرهیزم :

گر که چشمانت شود اصلاح ، بهتر می شود
گر برون آید از آن املاح ، بهتر می شود
داری از فرزانگی انبانی از علم و هنر
دل کَنی از دست آن ارواح ، بهتر می شود !

استوار و پایدار باشید انشاء الله .


..........
سلام بر جناب آیت اللهی.از لطف تان ممنونم.حتی شوخی تان اگر جدی هم باشد به دیده منت
اکرم بهرامچی
1391/12/13 در ساعت : 18:6:53
لطیف بود و منسجم
درود بر شما
محمد شکری فرد
1391/12/8 در ساعت : 15:17:8
سلام استاد خصلتی...خواندم و آموختم...

ممنون.
وحید پیام نور
1391/12/8 در ساعت : 7:21:44
با سلام . یکی از مهمترین انتظارات از متن و کلام ، رعایت ایجاز و پرهیز از حشو است که این کار از عدم رعایت آن رنج می برد . ارتباط سطر ها با حروف ربط از دیگر مولفه هایی است که در به زیر سوال بردن یک متن موثر می افتد . لحن شعاری بر اساس تکیه ی متن به تصور به جای ارائه تصویر از دیگر ادله ای است که می توان برای دور دانستن اثر از شعر طرح کرد. واژه ی بپراکن نوع نامتعارف از چه چیز به حساب می آید فعل امری پراکنده کن ؟ آنوقت چرا اینچنین استفاده شود ؟
خرابم کن ، خاکم کن ! چه فرقی دارد اگر بگوییم : خراب و خاکم کن ؟ اصلن چه نیازی به استفاده از اینهمه فعل امری است ؟ لبخند بزن و ...
و عطرت دوباره شاعری را سرمست کند ! و این سطری است که دلیل آنچه در فوق آمد بود . وقتی چنین می نویسد یعنی این سرگذشت برای شاعری رخ داده است و به ظاهر راوی همان شاعر است و لابد این نوشته هم شعر است چرا که شاعری آنرا نوشته ! آقای آمر در این سطر ها ، چگونه شاعر می شود ؟ اصلن موقعیت برخورد نویسنده با اصطلاحات سیاسی به کار برده شده چیست ؟ چشمان اصلاح طلبی که با عبورشان از نویسنده ، به او یاد می دهند که دولت این نگاه زود گذر است . خب این یعنی چی ؟ چقدر تصور ؟ چقدر انتزاعی ؟ اصلن مگر عبور کردن چشم ، چیزی بجز نگاه سرسری می شود ؟ البته انصافا جای شکرش باقی است که سطر نخست با " از " شروع می شود و نه " بر " و به نظرم تنها اتفاق شاعرانه همین باشد . اینکه یک شروع نانوشته ای را ترسیم کرده اید . بهر سبب ، بنده عموما نظراتم را در خصوص آثار دوستان این تارنگار بصورت ارسال نظر خصوصی ، ابراز می نمایم تا نیازمند تائید نظر توسط کسی به غیر از صاحب اثر نباشد . برای شما هم همین روال را دنبال نمودم و یحتمل هم بار آخر خواهد بود که چنین کردیم. امید که آثار بهتری را از شما بخوانم .
پایدار و برقرار باشید
بازدید امروز : 30,373 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,194,684
logo-samandehi