از امشب کار من بيتابي و حيرونيه، دنيا!
چشامو آب زدم، اما هنوزم خونيه، دنيا!
عزاس يا عيده؟ مهمونا ميخندن يا که ميگرين؟
فقط اينو ميدونم تو دلم مهمونيه، دنيا!
همه ميبينن اين حالِ منو، اما کسي جز تو
نميدونه چرا حال و هوام بارونيه، دنيا!
دلم صدبار شکسته؛ خب تو هم راحت بزن بشکن
تو بازار دِلا ارزونيه، ارزونيه؛ دنيا!
ميخواستم بِت بگم «حالم خرابه»؛ اما اين حرفاَم
از اون حرفا، از اون چيزا که خوب ميدونيه، دنيا!
بيا و شعر آخر رو بخون -شعر جدايي رو-
از اون شعرا که با شادي اونو ميخونيه، دنيا!
اگه گفتي "نَه" و من با همون يک دونه "نه" مُردم
تو رو جون جواد! کارم نگو نادونيه، دنيا!
تو دنياي مني؛ من ديشبم اينو بهت گفتم
مگه دل کندن از دنيا به اين آسونيه؟ دنيا!...
پنجشنبه،27/11 ؛ ساعت 2/30 نصفه شب...
تاریخ ارسال :
1391/11/27 در ساعت : 13:35:45
| تعداد مشاهده این شعر :
948
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.