ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تعطیل می شوم.در کسادی چشمهایت


تعطیل می شوم
 در کسادی چشم هایت
 وشعر را می بوسم وکنار می گذارم
درست مثل لبخندی که سالهاست از دیوار آویزان کرده ای
 می اندیشم
به انحنای ناز ابروانت
پرنده ای که پرواز را فراموش کرده است
به لحظه هایی که اله ی نگاهت پرستش نشده است
حالا تشویش در جانم می ریزد
 مثل شاعری که به نشئه ی غزل دچار می شود
پرتاب می شوم
 درنامتناهی حیرت¤
 در نامکشوف لحظه های عاشق¤

 در پیچاپیچ گیسوان گم شده ی تو
در شوریدگی.
لبخند بی پایانت هزار شاعر را دیوانه کرده است
از سمرقند  تا جام
از گلستانه تا نیشابور
برگرد
تا  کسی را به جای تو اشتباه نگرفته ام
برگرد
 تا دوباره شعر حرف آخرمان باشد.


¤این دوسطر به پیشنهاد منتقد عزیز جناب ایزدی حذف شد.


 

کلمات کلیدی این مطلب :  تعطیل ، شوریدگی ، حیرت ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1391/11/24 در ساعت : 20:10:10   |  تعداد مشاهده این شعر :  1217


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1391/11/27 در ساعت : 11:5:2
جناب خصلتي عزيز
شعر حضرت عالي از چهار پاره تشكيل شده است پاره اول با اويزان كرد ه اي پاره دوم با پرستش نشده است پاره سوم با شوريدگي و پاره چهارم نيز با پايان شعر به اتمام رسيده است
چنين به نظر مي رسد كه اين شعر در قالب چهار شعر نير ارايه مي شد كسي ايرادي بر كامل نبودن هيچ كدام از اين پاره ها نمي گرفت و خود بسنده بودن اين چهار پاره حاكي از اين واقعيت است كه اين چهار فراز با يك هارموني قدرتمندي به هم پيوند نخورده است البته مي توان با تسامح و تساهل گفت در همه ي اين شعر نوعي عاشقانه گويي تنيده شده است كه البته اين شيرازه كلي قدرت چسبندگي نداشته و توجيه كننده اين ضعف شعر نيست
جناب خصلتي پيشنهاد حقير به شما اين است كه بكار بردن ساخت هاي زباني كه مخاطب قدرت جايگزيني و ادامه سير شعر شما را دارد نهايت دقت را بعمل بياوريد يعني انچنان اين ساخت ها بايد غافلگير كننده و محسور كننده باشند كه مخاطب را به سكوت و تفكر وا دارد نه اينكه ادامه شعر شما را با خود نجوا كند
بگذاريد مقداري مصداقي حرف بزنم شما گفته ايد پرتاب مي شوم در .. در ... در ... در ... كه مخاطب مي تواند تا فردا اين در ها را ادامه دهد مثل يك طوطي اگر شاعر با يك در ... جامع و قدرتمند اين پاره شعر را به پايان مي رساند به گمانم وادادگي شعر به مرز آزار دهند ه اي نمي رسيد
البته شاعراني مثل سهراب سپهري نيز گاهي از اين ساختار استفاده مي كنند اما به دليل استفاده از جزيي نگري و توجه به عوالم نا مكشوف امضاي خود را پاي شعر مي گذارند كه اين از هوشمندي انها سر چشمه مي گيرد
به طور مثال سهراب مي گويد زندگي يعني ... زندگي يعني .... زندگي يعني .... كه به نوعي شيفتگي و همچنين ساختار سازي براي ادامه شعر وجود دارد كه البته با جزيي نگري و تصاوير منحصر به فرد اين ساختار را به نام خود به ثبت رسانده است اما در مورد شعر شما در ... قابليت زندگي يعني ... را ندارد كه بتوان در خصوص تصوير سازي خلاقانه عمل كرد و دو م اينكه در نامتناهي حيرت و نامكشوف لحظه هاي عشق و در شوريدگي آن قدر كلي هستند كه شعر را به ورطه فلسفه بافي هاي صرف مي برد فلسفه بافي هاي كه مي تواند تا ابد ادامه داشته باشد فقط يك مورد به مرز تصوير نزديك شده است (در يچا پيچ گيسوان گم شده تو )كه اگر صفت گم شده را از ان بگيريم دچار توعي كليشه گشته است
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1391/11/28 در ساعت : 1:43:1
سلام جناب آقای خصلتی عزیز
برعکس آقای ایزدی گنابادی بنده تصور می کنم درهرچهاربند شعرشماپیوستگی دقیق وهوشمنمدانه ای وجوددارد که درذیل به آن خواهم پرداخت:
شما ابتدا فرموده اید:
تعطیل می شوم
در کسادی چشم هایت
وشعر را می بوسم وکنار می گذارم
ودربندبعد به درستی سروده ای که دراین تعطیلی ، دردریای اندیشه غوطه ورشده اید ودراین خود اندیشی به انحنای نازابروان (یار)- به پرنده ای که پرواز را فراموش کرده است -و به لحظه هایی که اله ی نگاه(ِیار) پرستش نشده است اندشیده اید و این باعث شده که تشویش درجانتان فروریزد ودربندسوم خیلی ماهرانه گفته اید: مثل شاعری که به نشئه ی غزل دچار می شود
پرتاب می شوم
درنامتناهی حیرت¤
در نامکشوف لحظه های عاشق¤
در پیچاپیچ گیسوان گم شده ی تو
در شوریدگی.

وچه زیبا سروده اید، چرا که تشویشی که درجام جان شما فرو ریخته شده شمای شاعررا به نشئه گی هنگام سرودن یک غزل دچارنموده است ودرنامتناهی حیرت ودرلحظه های نامکشوف یک عشق ودرشوریدگی پرتاب نموده است واتفاقا به نظر اینجانب مصرع(در پیچاپیچ گیسوان گم شده ی تو) دراینجا -اگر مصرعی باید حذف شود-قابل حذف شدن است چون دراین عالم ماورایی شعر، این مصرع بوی زمینی شدن وساختگی بودن رامی دهد
ودربند آخر هم که به زیبایی تمام شعررابه پایان رسانده اید :
برگرد
تا کسی را به جای تو اشتباه نگرفته ام
برگرد
تا دوباره شعر حرف آخرمان باشد.

موفق باشید



حمید خصلتی
1391/11/27 در ساعت : 15:10:6
با تشکر از نقد اندیشمندانه جناب ایزدی دوسطر مورد نظر ایشان جهت حذف در شعر علامت دار شد.
امین نوراللهی (فریاد)
1391/11/25 در ساعت : 9:42:13
سلام جناب خصلتي عزيز.شعر زيبايتان را چندين بار خواندم و علاوه بر لذتي معنوي كه از اين شعر به بنده دست داد با هر بار خواندن نكته ويژه اي از آن به چشمم خورد.بيشتر از همه شروع شعر را دوست داشتم.
"تعطيل مي شوم در كسادي چشمهايت"
از آن جملات است كه قاب شود و هميشه جلوي چشم باشد تا از آن لذت برد و به فكر فرو رفت.و هم چنين است"برگرد تا كسي را به جاي تو اشتباه نگرفته ام"


------------------
ممنونم آقای امین عزیز. از نظر ونگاه تان.
مصطفی پورکریمی
1391/11/26 در ساعت : 23:54:2
سلام جناب استاد خصلتی عزیز

بسیار زیبا بود فقط این قسمت را نمی توانم باور کنم " برگرد / تا کسی را به جای تو اشتباه نگرفته ام" او بی نظیر است ..........

................................................................................................
سلام بر دوست بزرگوارم جناب پورکریمی:
ولی خیلی ها اشتباه می گیرند قبول ندارید؟حتی خیلی ها فراموش می کنند که برگردد..
سید علی اصغر موسوی
1391/11/25 در ساعت : 0:59:20
سلام
رومانتیک بود با کمی پیچ و خم
و تقریبا گزارشی !
اما به کارهای کلاسیکتان نمی رسد.
جاهایی نیاز به روتوش دارد
که اگر مجال شد عرض خواهم کرد
موفق باشید.

l---------------
ممنونم. منتظر نظرات ارزشمند تان هستم
سارا وفایی زاده
1391/11/26 در ساعت : 9:53:59
سلام
خوب بود
سید نقی عباس «کیفی»
1391/11/24 در ساعت : 21:4:50
سلام دوست گرامی
شعر بسیار زیبایی سروده اید
شاد باشید مهربان

حالا تشویش در جانم می ریزد
مثل شاعری که به نشئه ی غزل دچار می شود
پرتاب می شوم
درنامتناهی حیرت
در نامکشوف لحظه های عاشق
در پیچاپیچ گیسوان گم شده ی تو
در شوریدگی..

سپاس از نگاه ونظرتان
عبدالله امان
1391/11/25 در ساعت : 22:35:2
زيباست شاعر
هميش شعر هاى تان خوشم مي ايد
حمیده میرزاد
1391/11/25 در ساعت : 18:30:55
سلام بر استاد خصلتى
بسيار بسيار زيبا....
بازدید امروز : 17,000 | بازدید دیروز : 18,539 | بازدید کل : 123,287,646
logo-samandehi