زنجیره ی اذا زلزلت الارض ُ (
بعد تمام تنم ) زلزالها
توی تمام دبلیو / سی های کثیف
ترکیب خانه ام را بهم ریخته .
اجالتا عجله ای برای دادن اش
ندارم ـ جیبم خالی است
روزه نمی گیرم که ریا نشود
و این صداها شبیه جیغ ترین برق
ِ گیتار
به استناد آمار ، روی خط فقر می
رقصم
به گزارش ارقام ، به وجد می
آیم
همین دیشب تا صبح دست و پا می
زدم
تا شما کارتان تمام بشود و
ماشین حسابتان را در آورید
آقای اداره ای که با بیت المال
حال می کنی و
توی تلویزیون ِ توهم زده ،
تو هم بیا و از تختی ی ِ خیال ِ
ما خاطر جمع شو
بشکند دست گرسنگی که نام کودکان
ام را یونس گذاشت
امروز سر رسید تازه ای خریدم
فهمیدم تقویم سال قبل چقدر دوست
داشتنی است !
از سال های نیامده می ترسم
کجا شانه هایش را گم کردم که
امروز دیوار
ای بابا ! لابد همین است که شما
می فرمائید وگرنه
همه می دانند عین عدالت است
وقتی درآمدی به اندازه جیب
همایونی داشته باشم
امن یجیب می خوانند برای
همدیگر
و جایی شبیه حراء هستند برای
دست هایم
آیه های خداست ، این کاغذها که
رنج ِ دست های من است
سر از حساب شما در می آورد !
مصداق حاسبوا قبل ان تحاسبوا
کویر را
به یادتان می آورم
وقتی درخت
های شهرمان را نشانت می دهم
صدایی
ندارد برابر بلندگوی شما
الهام می
گیرم از حرکت انفجاری ات
از خدمت
افتخاری ات که بگذریم
قاری
رفتنم را خبرمی دهد: الی ربک ِ راضیه مرضیه !
30 دیماه 1391 ـ گنبد کاووس