ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



به مناسبت نیاز

قافیه با آب... هرگز! شعر من هم تشنه باد

 
لحظه ، لحظه ، از رخ دنيا نقاب افتاده است
نقش يك " خون " روي قاب آفتاب افتاده است


هاي !  اي گريان ملائك !  تازه فهميدم چرا
شأنتان روز نخستين در حجاب افتاده است


باز با پاي عبور از شرم اين بن بست ظلم
اسب خونين يال مغرب در شتاب افتاده است


رخ بپوشان مغرب حيران كه رو در روي اشك
بر پگاه ني، نگاه بوتراب افتاده است


«‌ ديده بگشا ، نقش انسان ماند با جامي تهي »
« سوخت لاله ، مُرد ليلي ، خشك شد سرو سهي »


رنگ و آب عشق ماند و آبروي آب رفت
گرچه روي آب ، رنگ ماهتاب افتاده است


در حضور همزمان ِ مهر و ايثار و ادب
قصهء آب و عطش از آب و تاب افتاده است


دست و بال مشك پر بود از خُم شهد شهود
مشك ، اينجا بي نياز از لطف ِ ........... ! !


قافيه با آب... هرگز... شعر من هم تشنه باد
آب ، خود ، در يك سراب بي حساب افتاده است


« ديده بگشا اي پس از سوءُ الغزا، حُسنُ الغزا »
« ديده بگشا بر عدم ،  اي مستي ِ هستي فزا »


تا قیامت گرچه از پاييز كوتاه حسين
عرش و فرش و ماسوا  در التهاب افتاده است


نور آن آموزه ها بر تارك  تار زمين
هر زمان تا ساحل يوم الحساب افتاده است


نامتان  ماناترين ، از يُمن ايمان شما
عشق را راهي در اين دار خراب افتاده است


« ديده بگشا بر ستم در اين فريبستان ، علي »
« شمع شبهاي دژم ، ماه غريبستان ، علي »


اوایل دهه 80

 
* با وام از ماه غريبستان برادر گرانقدرم، علي معلم دامغاني 


موضوعات :  عاشورایی ، ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1391/10/20 در ساعت : 12:51:34   |  تعداد مشاهده این شعر :  1140


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1391/10/21 در ساعت : 21:48:55
سلام بر شاعر محترم
نمی دانم دربیت اول از رخ دنیا نقاب افتاده است بر چه وجه معنایی دلالت می کند اگر منظور رسوایی است ترکیب رخ دنیا ان قدر کلی و وسیع است که احساسی را در مخاطب بر نمی انگیزد .اگر بشود حتی در ساحت مقدسات نیز از ابزارهای قابل سنجش و نگاه جزیی نگر استفاده کرد تاثیر ان قوی تر خواهد بود
در مصراع دوم این بیت ترکیب یک خون ترکیب مناسبی نیست معمولا وقتی از صفت شمارشی استفاده می شود باید حتما ممیزی برای آن آورده شود تا ضعف زبانی ان بر طرف شود باور کنید صعف های زبانی شعر را از دایره احساس و زیبایی دور می کند
در بیت دوم به ضرورت وزن جای صفت و موصوف عوض شده (و واژه ای ساخته شده است) که متاسفانه کمکی به اعتلای شعر نکرده است جز اینکه ترکیب های مثل گریان ملایک بلند اسمان و ...فقط تم تراقی می افرینند ولی به همان اندازه شعر را از صمیمت و نزدیکی به مخاط دور می کند ولی انصافا جمله تازه فهمیدم در این بیت به دلیل پا فشاری بر شخصیت و فردیت شاعر شاعرانه است
در بیت سوم ترکیب پای عبور به دلیل اضافه شدن یک مضافیه الیه عادی برای پا نمی تواندشاعرانه باشد وقتی قابل حدس ترین اضافه برای پا عبور است دیگر نقش شاعر برای تولید ترکیب های بکر کجاست ضمن اینکه ترکیب اسب خونین یال نیز قالبی و کلیشه ای است که البته مشبه مغرب می تواند اندکی نجات بخش این استفاده زبانی باشد
در بیت چهارم اوردن شخصیت حضرت علی به فضا و همچنین ترکیب پگاه نی که به گمانم اشاره به سر امام حسین دارد و پاردوکس مغرب با پگاه می تواند مخاطب را وادار به کند و کاو ذهنی و درگیر کند
در بیت ششم رنگ و اب عشق رفت دچار یک ابهام غیر شاعرانه است رنگ و اب معمولا بر جلوه های دیداری دلالت می کند و انچه د ر کربلا می تواند در دایره عشق قرار گیرد کنش حسین و یارانش هست که اتفاقا به اعتقاد شاعر باید حقیقت این عشق به قابلبیتی از ماندگاری رسیده باشد بهر حال منظور شاعر از آب و رنگ عشق ماند مشخص نیست مگر این حقیر در دریافت شعر دچار مشکل باشم که ان وقت باید بررسی شود که بنده در دریافت کدهای شاعرانه الکن و بی سواد هستم یا شاعر در رساندن منظور خود ناتوان بوده است

بیت هفتم شعاری و نسبت به دیگر ابیات مایه های شاعرانه ی کمتری دارد در بیت هشتم و نهم بازی ای باقافیه شده است که مخاطب را دچار غافلگیری می کند که خوب است ضمن اینکه ترکیب دست و بال مشک نیز به دلیل نزدیک شدن به حوزه طبیعی و مردمی زبان قشنگ است
ابیات بعدی در یک جاده هموار و بدون ریسک پذیری شاعرانه حرکت کرده است
و اما فاجعه امیز ترین مطلب د ر مورد این شعر تضمین اشعار علی معلم است که به لحاظ زبانی و تصویری متناسب با کل شعر نیست و رابطه منطقی عمودی شعر را نیز برهم زده است
محمد یزدانی جندقی
1391/10/21 در ساعت : 14:54:15
سلام بر شما جناب امامی شاعر فرهیخته
بدون مقدمه به شعر شما می پردازم
اینکه ابیاتی از استاد علی معلم را با ذوق سلیم در شعر گنجانیده اید مورد انتقاد نیست اما بهتر بود و می توانستید با تضمین یک مصراع از آن مثنوی مشهور مفهوم مورد نظر و خاص خود را باز یابی کنید و مشخصا این مصرع ) « ديده بگشا بر ستم در اين فريبستان ، علي »و مفهوم مورد نظر تعمیم کلی پیدا می کرد /// بازی با قافیه شما را پسندیدم قافیه ای که حضورش ملموس است بی که دیده شود /////ترکیب هایی از این شعر می توانند با تغییر جزیی به کمال بیشتری برسند ) مانند : رخ دنیا ) چهره به جای رخ حتی اگر رکن اول شعرتان تغییر کند چون رخ دومی که در ابتدای بیت چهارم آورده اید خوش نشسته /// رنگ ماهتاب در این بیت :
رنگ و آب عشق ماند و آبروي آب رفت
گرچه روي آب ، رنگ ماهتاب افتاده است
نقش ماهتاب به جای رنگ ماهتاب روی آب تصویر مجاز منطقی تر و کامل تر خواهد ساخت
و این ترکیب )مهر و ايثار و ادب) از شاعرانگی کمتری نسبت به سایر ترکیب های شاعرانه غزل بر خوردار است و ضروری است که این ترکیب را از شعار زدگی دور کنید در مجموع شعری قابل توجه بود و روایتی است که در آن غمی کهنه نهفته است غمی که در هر لحظه تازه تر از پیش جلوه می کند در پناه حق ...


سیاوش پورافشار
1391/10/22 در ساعت : 16:34:49
در بیتی که حقیر اشاره کردم ممکن است ارتباط افقی ضعیف بنظر برسد اگر بین ماناترین و از یمن کاما بگذارد درست خوانده می شود
سیاوش پورافشار
1391/10/22 در ساعت : 12:45:42
بسمه تعالی
ضمن عرض تسلیت به مناسبت رحلت رسول اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) و شهادت امام رضا (ع)
به عرض می رساند سخت گیری هر هنرمندی نسبت به آثارش خصیصه خوبی است اما به قول معروف مته به خشخاش نهادن خوب نیست اینکه منقد از هر واژه و هر عبارت و ...در یک شعر سعی کند ایراد بگیرد به نظر می رسد شاعر را دچار وسواس بیهوده می کند جریان سیال ذهن را نباید با وسواس بیهوده متوقف کرد در این غزل شاعر آقای امامی عزیز رگه های خوبی از یک شعر موفق دیده می شود ترکیبات خوبی
رخ دنيا نقاب افتاده است
اسب خونين يال مغرب
مغرب حيران
و...
ارزش شعر را رونق داده است
یک ویرایش جزیی این شعر را ماندگار تر می کند مثلا در بیت
نامتان ماناترين از يُمن ايمان شما
عشق را راهي در اين دار خراب افتاده است
ارتباط افقی کمی گنگ به نظر می رسد
بهشاد امامی
1391/10/21 در ساعت : 23:44:48
چه نوع تشکری زیبندهء سخاوت شماست؟
شاید این که در ثواب "احتمالی" این سروده شریک بشوید.
اجرتان با خود "خون خدا".
سلام بی پایان به شما و قلمتان پربرکت باد.
بهشاد امامی
1391/10/22 در ساعت : 0:40:56
چه نوع تشکری زیبندهء سخاوت شماست؟
شاید این که در ثواب "احتمالی" این سروده شریک بشوید.
اجرتان با خود "خون خدا".
سلام بی پایان به شما و قلمتان پربرکت باد.
بازدید امروز : 22,922 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,187,233
logo-samandehi