هر بار که با دست تو ویران شده ام دنیای مرا قشنگ تر ساخته ای
|
خوش آمده ای دو باره در دفتر شعر ای مادر مهربان تویی حنجر شعر زخمیست اگر تمام بال و پرمان گاهیست دوا برای ما خنجر شعر
|
یک شاخه ی تاک داده ای دستم که... از باده ی عشق کرده ای مستم که... من؟! نیمکتی گوشه ی یک باغ بزرگ هر روز غروب منتظر هستم که... احسنت. خیلی زیبا بود.
|
خيلي زيبا بود خيلي لذت بردم
|
رباعی های خوبی بودند. با وجودی که غم داشت اما شاد بود.
|
سلام سرکار خانم بهزادی آزاد یاد ندارم زیاد در بحث های نقدی مخصوصا در سایت وارد شده باشم وفکر نمی کنم کلمه ی (نقد) جایگاه ویژه ای داشته باشته برهمین اساس من جای این کلمه( نگاه ) راترجیح میدهم.. به هرحال خواندن رباعی نمک شاعری ست رباعی ها قابل تامل اند/ رباعی دوم بیت اول اصلا تکمیل کننده ی بیت بعدی نیست وبه نوعی تصویرهای جدا از همه/ رباعی سوم کلمه ی (توی) چندین ساله با این کلمه ی محاوره مشکل دارم که فکر نمی کنم استفادش جایز باشه/ درکل هم مواظب حروف اضافه های شعری تان باشید خیلی به چشم می آیند مرسی
|
سلام مگه میشه شعری از شما خوند و تحسین نکرد بسیار زیبا بودند موفق باشید
|