اگر هم چند روزی ميهمان کرد
غمت چشم دلم را امتحان کرد
مرا دریا اگر در دیده ام بود
نگاهم را غم تو خون چکان کرد
"شب تنهائیم در قصد جان بود
خیالت لطف های بیکران کرد"*
سرت از روی نیزه پرتو انداخت
زمین را با نگاهی آسمان کرد
و یک ماه و ستاره در ستاره
تو را روشن تر از هر کهکشان کرد...
شب دور و درازم را پریشان
یقین دارم که هم آن گیسوان کرد
پس از آنکه در آغوش تو گنجشک
کمی پرپر زدو ترک جهان کرد
همه گفتند گنجی در دل خاک
سلیمان با دو دست خود نهان کرد
ودر ویرانه گنجی من! نهادم
که داغ عشق را او جاودان کرد
"چرا چون لاله خونین دل نباشم"*
فراق آمد بهارم را خزان کرد

موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/10/13 در ساعت : 22:50:16
| تعداد مشاهده این شعر :
853
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.