طعم ِلبت شبیه انار است یا که سیب ...!؟
اردیبهشت ماه مرا می کشی لهیب
آوازه ات رسیده به کنعان باورم
یعنی بلند می شود از عطر تو فریب
گرگیست بی گناه درون ِ دلم اسیر ...
گرگی که پشت کرده به دنیای نانجیب
یعقوب را به حسرت ِ دیدن گذاشتی
یعنی که از برادری ات نیست بی نصیب _
_ این قلب پاره پاره ی من دیر مدتیست
دارم به دوش می کشمت روی یک صلیب
.
.
.
در آسمان ابری من بال و پر نزن
بغضی است در حوالی ِ هر لحظه ام مهیب
خواهد گرفت دامنت آشوب ناگزیر
وقتی که سخت می شوم از درد ناشکیب
حالا که قد کشیده ای از من خبر نگیر....
عادت به چاه کرده کم آورده ی غریب
....حالاکه تکیه گاه تو دستان دیگریست
پرکرده است جای مرا شانه ی رقیب
رباعی زمستان
1-
در گوشه ی چشمش غمِ پنهانی داشت
یک سینه پر از هوای طوفانی داشت
گفتند بهار آمده از راه ولی ...
برروی کتش برف زمستانی داشت
2-
درسینه هوای تازه زندانی داشت
یک پنجره روبه عشق پنهانی داشت
برعکس توکه روسری گلدارت ...
سنگینی ِ یک سوز زمستانی داشت
نژادهاشمی /////وبلاگ